معضل

/mo~zal/

مترادف معضل: بغرنج، پیچیده، دشوار، سخت، صعب، مسئله، مشکل، معقد

متضاد معضل: سهل، آسان

برابر پارسی: کاستی، دشواری

معنی انگلیسی:
dilemma, predicament, problem, woe, difficult, intricats

لغت نامه دهخدا

معضل. [ م ُ ض ِ ] ( ع ص ) امر معضل ؛ کار بی بیرون شو. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). سخت دشوار. مشکل. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). کار دشوار و فرو بسته. ( از اقرب الموارد ) : و این معضل ترا چگونه دست دهد و این مشکل به کدام شکل روی نماید. ( سندبادنامه ص 70 ). تا اگر مهمی پیش آید یا معضلی روی نماید بدین نامها دفع و رفع آن کنی. ( سندبادنامه ص 228 ). || زنی که بچه آوردن بر او دشوار باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زنی که بچه آوردن بر وی دشوار باشد و کذلک الدجاجة و غیرها. ج ، معاضیل. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || مرد قوی و استوارخلقت و منه فی صفته صلی اﷲ علیه و آله : انه کان معضلا ای موثق الخلق. ( منتهی الارب ). مرد قوی و استوارخلقت. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || مرد زیرک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || سخت و شدید القبح. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). شدید القبح. ( اقرب الموارد ). || داء معضل ؛ بیماری درمان ناپذیر. ( از اقرب الموارد ).

معضل. [ م ُ ض َ ] ( ع ص ) نزد محدثان حدیثی را گویند که از اسناد آن دو یا بیشتر ساقط شده باشد مانند قول مالک از رسول اﷲ( ص ) و تفاوتی نیست بین آنچه از صحابه و تابعی ساقط شده باشد یا از تابعی و تبع او و یا جز آنها و نیز تفاوتی نکند که سقوط از یک جا باشد یا بیشتر. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). در اصطلاح درایه حدیثی است که از اسناد آن دو یا چند نفر از اول یا وسط یا آخر ساقط شده باشد. ( ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ).

معضل. [ م ُ ع َض ْ ض ِ ] ( ع ص ) دشوار زاینده. مُعَضِّلَة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ج ،معاضیل. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). زنی که بچه آوردن بر وی دشوار باشد و کذلک الدجاجة و غیرها. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بیت معضل ؛ خانه تنگ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

سخت و دشوار و زشت
( اسم و مصدر ) سخت دشوار مشکل . توضیح باین معنی در تداول فارسی بفتح ضاد تلفظ کنند .
دشوار زاینده جمع معاضیل

فرهنگ معین

(مُ ضَ ) [ ع . ] (اِمف . ) مشکل ، دشوار.

فرهنگ عمید

۱. سخت و دشوار و زشت.
۲. [قدیمی] امر مشکل و دشوار.

دانشنامه عمومی

معضل ( به انگلیسی: The Dilemma ) که نام آن وضعیت دشوار هم ترجمه شده، فیلمی است با ژانر کمدی، به کارگردانی ران هاوارد. این فیلم محصول کشور آمریکا و با بازی وینس وان و کوین جیمز می باشد. اتفاقات این این فیلم در ایالت ایلینوی، شهر شیکاگو فیلمبرداری شده است. [ ۱]
نیک و رونی از دوران کالج با یکدیگر دوستان صمیمی بودند، تا اینکه نیک پی می بَرَد رفیق مجردش، وان، به او خیانت کرده و. . . .
عکس معضل
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

hard (صفت)
خسیس، سفت، ژرف، سخت، دشوار، سخت گیر، فربه، زمخت، قوی، شدید، سنگین، پینه خورده، مشکل، معضل، نامطبوع، پرصلابت، قسی

difficult (صفت)
غامض، ژرف، سخت، دشوار، پر زحمت، سخت گیر، پر دردسر، مشکل، صعب، معضل، گرفتگیر، پراشکال

فارسی به عربی

أُحجِیة

پیشنهاد کاربران

مُعضَل: ١. گرفتاری، چالش، دشواری، سختی ٢. پیچیده، بُغرَنج، سخت، دشوار، چالش - برانگیز
چالش
دنگ و فنگ . [ دَ گ ُ ف َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) رفت و آمد. بیابرو. || معضل و مشکل و دشواری : این کار چه اندازه دنگ و فنگ دارد؛ با آداب و تشریفات دشوار همراه است .
مشکل. گرفتار. سختی . دشوار
گرفتاری، تنگنا

بپرس