حسین رحمانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self obsessed: خودشیفته

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agentic ai: هوش مصنوعی عاملانه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

counterpart: جفت

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

original gangster: فوق العاده، اصیل، استثنایی، حرفه ای

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one off: کاری که یک بار انجام شود، اقدام یا ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

discretionary purchase: خرید غیرضروری

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

finding your calling: پیداکردن کار یا موقعیت موردعلاقهٔ خ ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

according to: بسته به

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

for the sake of: برای خاطرِ، محض خاطرِ، از بهرِ، از ...

١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

توی طراحی سایت، به اون حالتی می‌گن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fine boned: نازک اندام

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tradesperson: کارگر ماهر

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

of course: بدیهی است که. . .

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

really: در مواردی که برای تأکید بیشتر به کا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

through line: فصل مشترک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interconnectedness: به هم پیوستگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

developed: پرورده

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pull away: فاصله گرفتن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carbon neutrality: کربن خنثی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

from scratch: از پایه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fragmentation: چندپارگی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

purposefully: هدفمندانه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freak out: وحشت کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infantilize: کودک انگاری

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capture: ثبت وضبط کردن

٩ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

مفهوم اصطلاح «crunch the numbers» ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

real story: اصل ماجرا

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ticket size: [اصطلاحی در سرمایه گذاری] مقدار پول ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

historically low: پایین ترین در طول تاریخ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

niceness: خوش برخوردی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zone of proximal development: محدودهٔ تقریبی رشد ( نظریه ای در رو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sunflower shoot extract: عصارهٔ جوانهٔ آفتابگردان

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inclusion initiative: اقدام برای فراگیرسازی

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lest: از بیم آن که

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lest: از بیم آن که

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unworthiness: ناچیزی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ludology: بازی شناسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

byzantine: بسیار پیچیده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

byzantine: بسیار پیچیده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

battered: درب و داغان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

charger: شارژر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

charger: شارژر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

advert: تبلیغ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

advert: تبلیغ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flaky: عجیب وغریب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaky: نامعقول

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaky: غیرمنطقی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaky: بی سروته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amateurism: ناشی گری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inspirational: رغبت انگیز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

telemedicine: درمان از راه دور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resilience: سخت جانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

surprising: غافلگیرکننده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

surprising: غافلگیرکننده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hasten: سرعت بخشیدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dwell on: بیش از حد وقت گذاشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

level: لایه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fingerplay: انگشت بازی ( بازی با انگشتان دست )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dismiss: نادیده گرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bullying: زورگویی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deal: کنار آمدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resolution: تسکین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

broad: پردامنه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross gender: فراجنسیتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

placement: جادهی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acting out: کنش نمایی ( اصطلاحی در روانشناسی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull away: کناره گیری کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pull away: فاصله گرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aspiration: بلندپروازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

object permanence: بقای شیء ( مفهومی در زمینه ی روانشن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

object permanence: بقای شیء ( مفهومی در زمینه ی روانشن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in the first place: اصلاً

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

really: به جد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

narcissistic impulse: انگیزه های خودخواهانه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chapter book: کتاب های متنی که مخصوص گروه سنی هفت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relatable: مرتبط با واقعیت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

airbender: بادافزار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

airbender: بادافزار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

switchback: اوج و فرود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrolling: پیمایش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

headquarter: مقر اصلی دفتر مرکزی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

streamlined: یکنواخت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monetize: کسب درآمد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

monetize: کسب درآمد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

side: جبهه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

scenario: موقعیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

painstaking: پرزحمت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

painstaking: پرزحمت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

through line: فصل مشترک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mainstream: بحث روز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uncountable: بی شمار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soldier on: ادامه دادن به مقاومت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soldier on: ادامه دادن به مقاومت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

segregation: تفکیک نژادی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

segregation: تفکیک نژادی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fall back on: روی [چیزی] حساب کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fall back on: روی [چیزی] حساب کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doting: پرمحبت، مهربان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

virtually: به شکل مجازی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gamify: مانند بازی کردن، شبیه به بازی ساختن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gamify: مانند بازی کردن، شبیه به بازی ساختن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self obsessed: خودشیفته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self obsessed: خودشیفته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marketable: باب میل بازار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marketable: باب میل بازار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

niceness: خوش برخوردی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inferior: فرودست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

profanity: بددهانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

profanity: بددهانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

warts and all: با همهٔ کاستی ها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

warts and all: با همهٔ کاستی ها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cavalier: بی فکر، بی مبالات، بی احتیاط

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cavalier: بی فکر، بی مبالات، بی احتیاط

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

precarity: بی ثباتی، خطر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

precarity: بی ثباتی، خطر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

semiotic: نشانه شناختی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

earliest: کهن، قدیمی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

class affair: مسئلهٔ طبقاتی، موضوع طبقاتی، چیزی ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mockery: ریشخند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

devil may care: بی پروا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indulgence: تساهل، اغماض، رواداری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

parallel: معادل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

especially: بسیار زیاد، خیلی، چندان ( نمونه: ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inspirational: انگیزه بخش

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shot ahead: افزایش سریع در مقدار یا تعداد، پرتا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

constructed: ساختگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

double bind: دوراهی سخت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonbeliever: بی اعتقاد، کافر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

circumvent: مهار کردن، فائق آمدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operationalizing the variables: عملیاتی کردن متغیرها

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

getting along: کنار آمدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

getting along: کنار آمدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spontaneously: خودانگیخته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

developed: پرورش یافته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dwell: چسبیدن ( به چیزی یا فکری )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go for it: برو سراغش.

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

patient information leaflet: برگهٔ راهنمای بیمار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grocery store: خواروبارفروشی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

settle: اکتفا کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disengaged: بی قید

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make the cut: موفق شدن، شرایط لازم را کسب کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make the cut: موفق شدن، شرایط لازم را کسب کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

american college testing: آزمون ورودی دانشگاه های آمریکا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unjustified: نامعقول، نامربوط

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

object: موضوع، مورد، مایه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for the sake of: برای خاطرِ، محض خاطرِ، از بهرِ، از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stardom: آوازه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

interpersonal: [روابط] تعاملی، دوسویه، متقابل، شخص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

or so: کمابیش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

while: در این اثنا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self styled: خودخوانده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow out: معرکه، محشر، فوق العاده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ultimately: روی هم رفته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

handle: کنار آمدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transcendent: استعلایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amount to: معنی چیزی را داشتن، به مفهوم چیزی ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disengaged: بی علاقه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

purposefully: هدفمندانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resilience: تاب و تحمل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

buzzword: لقلقه ی زبان

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

council estate: خانه ی ارزان دولتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grade point averages: معدل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go about: سرگرم کاری/چیزی بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get stuck: زمین گیر شدن، به گِل نشستن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contributing member: عضو کمکی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

case in point: نمونه ی عالی، مثال روشنگر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defensive crouch: لاک دفاعی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

threatening: هراس آور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in group: خودی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out group: غیرخودی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out group: غیرخودی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

companion: کتاب راهنما

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prescient: پیش دان، غیب دان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

skepticism: شک آوری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

best suited: بهترین گزینه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

best suited: بهترین گزینه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just shy of: نزدیک به، کمی کمتر از

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no more: بس است

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

depredation: یغماگری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cavalierly: سلحشورانه، دلاورانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strategy: چاره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bitter: اندوهگین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wow: ذوق کردن، ذوق زده شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrolling: متحرک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insane: مجنونانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in the name of: به بهانهٔ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in the name of: به بهانهٔ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hate speech: گفتار نفرت آمیز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bullying: قلدرمآبی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unacceptable: نامقبول

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

objectively: از دیدگاه بی طرف

١٠ ماه پیش

مدال‌های حسین رحمانی