حسین رحمانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disciplined: قاعده مند

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disease: آفت ( اگر در مورد گیاه باشد )

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what to make of it: چه برداشتی داشته باشیم، چه نتیجه ای ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

journey: تجربه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self obsessed: خودشیفته

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agentic ai: هوش مصنوعی عاملانه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

counterpart: جفت

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

original gangster: فوق العاده، اصیل، استثنایی، حرفه ای

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one off: کاری که یک بار انجام شود، اقدام یا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

discretionary purchase: خرید غیرضروری

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

finding your calling: پیداکردن کار یا موقعیت موردعلاقهٔ خ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

according to: بسته به

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

for the sake of: برای خاطرِ، محض خاطرِ، از بهرِ، از ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

توی طراحی سایت، به اون حالتی می‌گن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fine boned: نازک اندام

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tradesperson: کارگر ماهر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

of course: بدیهی است که. . .

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

really: در مواردی که برای تأکید بیشتر به کا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

through line: فصل مشترک

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interconnectedness: به هم پیوستگی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

developed: پرورده

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pull away: فاصله گرفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carbon neutrality: کربن خنثی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

from scratch: از پایه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fragmentation: چندپارگی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

purposefully: هدفمندانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freak out: وحشت کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infantilize: کودک انگاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capture: ثبت وضبط کردن

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

مفهوم اصطلاح «crunch the numbers» ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

real story: اصل ماجرا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ticket size: [اصطلاحی در سرمایه گذاری] مقدار پول ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

historically low: پایین ترین در طول تاریخ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

niceness: خوش برخوردی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zone of proximal development: محدودهٔ تقریبی رشد ( نظریه ای در رو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sunflower shoot extract: عصارهٔ جوانهٔ آفتابگردان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inclusion initiative: اقدام برای فراگیرسازی

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lest: از بیم آن که

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lest: از بیم آن که

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unworthiness: ناچیزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ludology: بازی شناسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

byzantine: بسیار پیچیده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

byzantine: بسیار پیچیده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

battered: درب و داغان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

charger: شارژر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

charger: شارژر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

advert: تبلیغ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

advert: تبلیغ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flaky: عجیب وغریب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaky: نامعقول

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaky: غیرمنطقی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaky: بی سروته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amateurism: ناشی گری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inspirational: رغبت انگیز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

telemedicine: درمان از راه دور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resilience: سخت جانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

surprising: غافلگیرکننده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

surprising: غافلگیرکننده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hasten: سرعت بخشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dwell on: بیش از حد وقت گذاشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

level: لایه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fingerplay: انگشت بازی ( بازی با انگشتان دست )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dismiss: نادیده گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bullying: زورگویی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deal: کنار آمدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resolution: تسکین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

broad: پردامنه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross gender: فراجنسیتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

placement: جادهی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acting out: کنش نمایی ( اصطلاحی در روانشناسی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull away: کناره گیری کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pull away: فاصله گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aspiration: بلندپروازی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

object permanence: بقای شیء ( مفهومی در زمینه ی روانشن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

object permanence: بقای شیء ( مفهومی در زمینه ی روانشن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in the first place: اصلاً

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

really: به جد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

narcissistic impulse: انگیزه های خودخواهانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chapter book: کتاب های متنی که مخصوص گروه سنی هفت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relatable: مرتبط با واقعیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

airbender: بادافزار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

airbender: بادافزار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

switchback: اوج و فرود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrolling: پیمایش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

headquarter: مقر اصلی دفتر مرکزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

streamlined: یکنواخت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monetize: کسب درآمد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

monetize: کسب درآمد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

side: جبهه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

scenario: موقعیت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

painstaking: پرزحمت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

painstaking: پرزحمت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

through line: فصل مشترک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mainstream: بحث روز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uncountable: بی شمار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soldier on: ادامه دادن به مقاومت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soldier on: ادامه دادن به مقاومت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

segregation: تفکیک نژادی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

segregation: تفکیک نژادی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fall back on: روی [چیزی] حساب کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fall back on: روی [چیزی] حساب کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doting: پرمحبت، مهربان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

virtually: به شکل مجازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gamify: مانند بازی کردن، شبیه به بازی ساختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gamify: مانند بازی کردن، شبیه به بازی ساختن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self obsessed: خودشیفته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self obsessed: خودشیفته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marketable: باب میل بازار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marketable: باب میل بازار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

niceness: خوش برخوردی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inferior: فرودست

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

profanity: بددهانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

profanity: بددهانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

warts and all: با همهٔ کاستی ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

warts and all: با همهٔ کاستی ها

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cavalier: بی فکر، بی مبالات، بی احتیاط

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cavalier: بی فکر، بی مبالات، بی احتیاط

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

precarity: بی ثباتی، خطر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

precarity: بی ثباتی، خطر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

semiotic: نشانه شناختی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

earliest: کهن، قدیمی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

class affair: مسئلهٔ طبقاتی، موضوع طبقاتی، چیزی ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mockery: ریشخند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

devil may care: بی پروا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indulgence: تساهل، اغماض، رواداری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

parallel: معادل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

especially: بسیار زیاد، خیلی، چندان ( نمونه: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inspirational: انگیزه بخش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shot ahead: افزایش سریع در مقدار یا تعداد، پرتا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

constructed: ساختگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

double bind: دوراهی سخت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonbeliever: بی اعتقاد، کافر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

circumvent: مهار کردن، فائق آمدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operationalizing the variables: عملیاتی کردن متغیرها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

getting along: کنار آمدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

getting along: کنار آمدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spontaneously: خودانگیخته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

developed: پرورش یافته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dwell: چسبیدن ( به چیزی یا فکری )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go for it: برو سراغش.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

patient information leaflet: برگهٔ راهنمای بیمار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grocery store: خواروبارفروشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

settle: اکتفا کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disengaged: بی قید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make the cut: موفق شدن، شرایط لازم را کسب کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make the cut: موفق شدن، شرایط لازم را کسب کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

american college testing: آزمون ورودی دانشگاه های آمریکا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unjustified: نامعقول، نامربوط

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

object: موضوع، مورد، مایه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for the sake of: برای خاطرِ، محض خاطرِ، از بهرِ، از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stardom: آوازه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

interpersonal: [روابط] تعاملی، دوسویه، متقابل، شخص ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

or so: کمابیش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

while: در این اثنا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self styled: خودخوانده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow out: معرکه، محشر، فوق العاده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ultimately: روی هم رفته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

handle: کنار آمدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transcendent: استعلایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amount to: معنی چیزی را داشتن، به مفهوم چیزی ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disengaged: بی علاقه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

purposefully: هدفمندانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resilience: تاب و تحمل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

buzzword: لقلقه ی زبان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

council estate: خانه ی ارزان دولتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grade point averages: معدل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go about: سرگرم کاری/چیزی بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get stuck: زمین گیر شدن، به گِل نشستن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contributing member: عضو کمکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

case in point: نمونه ی عالی، مثال روشنگر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defensive crouch: لاک دفاعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

threatening: هراس آور

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in group: خودی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out group: غیرخودی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out group: غیرخودی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

companion: کتاب راهنما

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prescient: پیش دان، غیب دان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

skepticism: شک آوری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

best suited: بهترین گزینه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

best suited: بهترین گزینه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just shy of: نزدیک به، کمی کمتر از

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no more: بس است

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

depredation: یغماگری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cavalierly: سلحشورانه، دلاورانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strategy: چاره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bitter: اندوهگین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wow: ذوق کردن، ذوق زده شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrolling: متحرک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insane: مجنونانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in the name of: به بهانهٔ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in the name of: به بهانهٔ

١ سال پیش

مدال‌های حسین رحمانی