پارسا میریوسفی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دیوث: ﺩیوث ﻧﺎﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﺎﻥ ﺑﺎ ﻏﯿﺮﺕ ﺑ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

program: A program is a set of planned activ ...

٢ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خفن: باحال عالی خفه کننده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بقا: ادامه زندگی زیستن حیات راز بقا: چگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اموختن: یادگرفتن یا یاد دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ابادیس: بهترین مترجم و فرهنگ لغت ایران👌

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اواتار اخرین بادافزار: از بهترین کارتوناست حتما تماشا کنی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اواتار اخرین بادافزار: از بهترین کارتوناست حتما تماشا کنی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کنوز: جمع کنز کنز:گنج کنوز: گنج ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خجل: سرافکنده، سر به زیر، شرمسار، شرمگین ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چیپس: سیب زمینی ورقه ای برشته نازک و خوشم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوج: خوج: گلابی جنگلی که در شمال ایذان م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گمج: یکی از ظروف سنتی شمال ایران باهاش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گاگول: احمق خنگ گیج تهی مغز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فوتبال: کلمه انگلیسی: football به معنای توپ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کاریکاتور: تصویر جالب و خنده دار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مستشار: مشاور، مشیر، کارشناس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مخبر: ریشه کلمه: خبر معنی: خبردهنده، آگاه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

サッカー: サッカー= فوتبال

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سلول: تعریف زیستی: یاخته ( سلول ) کوچک تر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

potter: به معنای کوزه گر است و فامیلی شخصیت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کرج: مرکز استان البرز، مرکز شهرستان کرج ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پارسا: دانشمند زاهد پرهزکار اسم قشنگ خودم� ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خو: اخلاق، جبلت، خاصه، خصلت، سرشت، طبع، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cabinet: کابینت گنجه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whey: کشک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فراق: جدایی دوری هجر هجران

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tehran: تهران پایتخت ایران

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tehran: تهران پایتخت ایران

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خون اشام: spider ( اسم ) عنکبوت، خون اشام، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

corny: چرند جلف

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کامبورگ: یک منطقه مسکونی در آلمان است

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شکلات: نوعی شیرینی که با شیر، شکر، کاکائو، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

letter: معنی: حرف، خط، ادبیات، نامه، مراسله ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evil: زیان، ضرر، بدی، \ مضر، بد، زیان اور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مخدوم: آقا ارباب خواجه سرور رییس

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

食物: غذا و خوردنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خلوفه: مصدر دیگر است برای خلوف و خلفة

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شوشتر: شوشتَر در استان خوزستان واقع شده اس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شوشتر: شوشتَر در استان خوزستان واقع شده اس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خشتک شلوار: پارچه ٔ چهارگوشه میان تنبان و شلوار ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جمع محله: محلات😂

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

terrific: کانون زبان ترم rech3 excellent

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

binoculars: کانون زبان: glasses like telescopes ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

competition: . "Competition is a synonym for "ra ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contest: A contest is a game to find out who ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ceremony: A ceremony is a formal public event ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دیوث: ﺩیوث ﻧﺎﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﺎﻥ ﺑﺎ ﻏﯿﺮﺕ ﺑ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جناب خان: جناب خان شخصیتی عروسکی است که ابتدا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کله پاچه: غذای چربی که معمولا برای صبحانه خور ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کله پاچه: غذای چربی که معمولا برای صبحانه خور ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کلش رویال: یکی از بهترین بازی های جهان که توسط ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فورتنایت: از بهترین بازی های دنیا که توسط اپی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فورتنایت: از بهترین بازی های دنیا که توسط اپی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کالاف دیوتی: یکی از بهترین بازی های جنگ و تیر ان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فری فایر: free fair آتش آزاد آتش به اختیار اس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clash of clans: جنگ قبایل از بازی های بسیار محبوب د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فیفا موبایل: نسخه موبایلی بازی فیفا بازیش رو به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acre: واحد اندازه گیری زمین معادل 4047 مت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cowgirl: گاوچران دختر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

welsh: کلاه گذاشتن، زیر قول زدن، بتعهد خود ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابرام: اصرار پافشاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frequently: frequently Means happening often an ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

erratic: سر گردان، متغیر، دمدمی مزاج، نامنظم ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خر شانس: کسی که شانس زیادی دارد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سوسک: حشره ای چندش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سوسماز: وقتی یه جمه یا تیکه سنگین میگن بعدش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اوف: کسی که درد داره میگه اااووووفف

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اوف: کسی که درد داره میگه اااووووفف

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فوستیلیت: سنگی که پرفسور فوستل در کتاب ماجراه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روج: ( اسم ) ۱ - زمانی که از طلوع آفتاب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کوج: کاج

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سوج: سوز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سوج: سوز

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جوج: خودمونی جوجه کباب

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لوج: میوه ای زرد رنگ شبیه زردآلو

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چوج: مسواک

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ضوج: چسبیدن تیر از نشانه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صوج: منم نمیدونم فهمیدید بگید

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قوج: همان قوچ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

occur: occur is a synonym for happen. کان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ترقی: پیشرفت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نور چشمان: عزیزان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دام بلا: در شعر رستگاری پایه هفتم مصیبت و بل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بوی: در شعر رستگاری از فردوسی به معنای ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دوگیتی: دو جهان این دنیا و دنیای آخرت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

البینو: بیماری زالی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شود: شوید، شود

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فود: پود

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فود: پود

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وود: یک دهانه برخوردی در ماه است.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ثود: منم نمیدونم فهمیدید بگید

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسوه: الگو نمونه پیامبر اسلام در قرآن به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسوه اخرت طلبان: پیامبر اکرم و جانشینانش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خسته شدم: I got tired

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خسته شدی: You are tired

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خسته شدیم: We are tired

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خسته شدید: you get tired

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut: . A wound or an opening made With k ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lick: move your tongue across something ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lead: take some one to a place by going w ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hooray: هورا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شفقت: : ترحم، دلجویی، دلسوزی، رافت، عطوفت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pour: if you pour a liquid، you make it f ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insurance: Insurance is an agreement in which ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fill: fill means make or become full کانو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reopen: reopen means open again after closi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reopened wounds: touched a sensitive point, caused o ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reopener: person or thing that reopens

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reopening a case: رسیدگی مجدد، اجازه ارائه ادله و مدا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جوس: در سرای بگشتن برای غارت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reopened: دوباره باز شد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reopened: دوباره باز شد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lower: Lower means at the botton کانون زبا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

luckily: آبادیس دمت گرم حتی دیکشنری اکسفور و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

physics: فیزیک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

folks: People in general کانون زبان ایران ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throw away: Get rid of something that you dont ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beverage: A hot or cold drink کانون زبان ایرا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the rest: اه بس کنید اینجا برا تبادل نظراته ن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

program: A program is a set of planned activ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

host: A person who receives visitors is c ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشکل نهو: نویسنده داستان های کوتاه اسرائیلی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشکل نهو: نویسنده داستان های کوتاه اسرائیلی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برانکو ایوانکوویچ: یک مربی پر افتخار یه مدت مربی تیم م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

applause: A noise made by group of people cla ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appear: ظاهر شدن، پدیدار شدن متضاد: disappe ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خین: همان خون

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuff: او ابزار و چیز های لازم برای موفقیت ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fitness: اگر ورزش نکنید تناسب اندام تان کاهش ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matter: برای من مهم نیست که کجا می نشینم

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

terrific: او با سرعت فوق العاده مسابقه را آغا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reopen: فروشگاه بعد از ناهار دوباره باز خوا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peaceful: مردم فقط پنج سال صلح آمیز ( آرام، م ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

container: آیا میتوانید یک ظرف آب به من بدید؟

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

container: جرثقیل جعبه را از کشتی برداشت ( بیر ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bash: چرا همیشه فیلم هایی را که من دوست د ...

٤ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

مدال‌های پارسا میریوسفی