تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دعا کردن برای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی ندارم برای . . . . ( کاری کردن ) مثل من چیزی برای خوردن ندارم من چیزی برای پوشیدن ندارم I have noting to wear/eat

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Burst into laugher از خنده روده بر شدن When somebody tell a jock , we burst into laugher. وقتی یه نفر جک میگه ما از خنده روده بر میشیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

Hand in your notice Resign Quit استعفا دادن He handed in his notice او استعفا داد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

همانطور که As the ice at the poles melts همانطور که یخ های قطب آب میشود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

جابجا کردنmove away I will ask them to move their cars away من ازشون می خوام ماشینهاشون رو جابجا کنم Get out برداشتن some of your guests have park ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

اقامتگاه تفریحی