تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

has one person or thing doing some thing example : john kicked the ball "kicked" is an active verb compare with passive

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

تلفظ صحیح بیت کوین هست . خیلیا بیت کویین تلفظ می کنن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

علوم گرایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

آرام نواختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤١

هنگامی که شخص از تصور چیزی لذت می بره از این کلمه استفاده می کنه و اکثرا برای نشون دادن احساسات نسبت به شی ( . . . ) هستش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

همراه در مهمونی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

از بین رفته ؛ نابود شده چیزی که دیگه امیدی بهش نیست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

در مغرب زمین از قرون وسطی ایران در زبان فرانسوی "پرس" نامیده شده است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

به معنی پرسه زدن در اینترنت بدون هدف خاص مثلا جستجو های الکی و . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

سیستم عصبی مرکزی با اجزای مغز و نخاع ( که کنترل فعالیت های اداری و غیر ارادی بدن را به عهده دارد همچنین پیام های محیطی را دریافت کرده و پاسخ می ده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

به معنی " بفرمایید " هست که اگه بخوایم توی غذا خوری ها ( . . . ) به کار ببریم ( مثلا برای دادن نوشیدنی به مشتری ) در جاهایی به کار می بریم که صندلی ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

از بین بردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

باد های موسمی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

No way

پیشنهاد
٤٢

turn somebody down

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

توجه کن, فرار, صالح, دماغ, خلاق, مدرن, شاد, خوش شانس, سخاوتمندانه, دوست دختر, فعال, جدی معنی میده که تو موقعیت های مختلف معنای مختلف داره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

when you want change the subject ; can use from this sentence

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٤

فلان و فلان و فلان . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤١

fear , awe, dread, horror, dismay, fray, misgiving, awful