دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٧٨,٩٣٣
رتبه در دیکشنری
٦١
لایک
٥,٧٩٩
دیسلایک
٥٠٧
جدیدترین پیشنهادها
١٣ ساعت پیش
٠
1. کالا 2. تجارت کردن. خرید و فروش کردن 3. ( کالایی را ) تبلیغ کردن. آگهی کردن مثال: a wide range of merchandise یک ردیف عریض از کالا a new product ...
٢ روز پیش
١
میان ما در میان ما. بین ما مثال: he was not especially welcome in our midst او مخصوصا در میان ما خوشایند نبود.
٢ روز پیش
١
بی اعتماد. بی اعتماد بودن. بدگمان مثال: Of course, we distrust the other side very much. البته ما به طرف مقابل خیلی زیاد بی اعتماد و بدگمان هستیم.
٢ روز پیش
٢
جابجا شدن ، سیر کردن ، کوچیدن ، کوچ کردن ، مهاجرت کردن مثال: rural populations migrated to urban areas مردم روستایی به مناطق شهری مهاجرت کردند. wil ...
٢ روز پیش
١
1. شنا کردن 2. با شنا گذشتن از 3. از آب گذراندن 4. شناور بودن. غوطه ور بودن 5. چرخ خوردن 6. گیج رفتن مثال: they swam in the pool آنها در استخر شنا ک ...
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.