Nzi - جزئیات مدال‌ها

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فوق الذکر: "فوق الذکر" یعنی" آنچه فراتر از ذکر ...

٤ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preheat: تنظیم کردن درجه ( دمای ) فِر یا ماک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in a sense: In a sense : از یک جهت، از یک نظر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fire escape: Fire escape : پله های اظطراری ( که ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fire escape: Fire escape : پله های اظطراری ( که ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rock climbing: ( ورزش ) صخره نوردی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out of order: out of order : 1. �something �is� d ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get to: Get to : فرصت انجام کاری را پیدا کر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to laugh all the way to the bank: to laugh all the way to the bank پ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the joke is on you: The joke is on you ضایع شدن، خیت ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the joke is on you: The joke is on you ضایع شدن، خیت ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

gotta: Gotta = got to Got to = have to = m ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cost a fortune: cost an arm and a leg = cost a fort ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not a clue: حتی به اندازه ی یه سر سوزن ! ( وقت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not a clue: حتی به اندازه ی یه سر سوزن ! ( وقت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

global: Global : جهانی Global : کُلّی Glob ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

there you are: There you are = There you go� = Her ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

curry favor: Carry favor = fawn اظهار دوستی کردن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

curry favor: Carry favor = fawn اظهار دوستی کردن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

convention: Convention ( گرامر ) قاعده، قرارد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to have a soft spot: To have a soft spot : به چیزی زیاد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cast a shadow over: cast� a� shadow� over = made it les ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to buy a story: To buy a story باور کردنِ یه داستا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

who knows: Who knows = God knows = Goodness kn ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

who knows: Who knows = God knows = Goodness kn ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lying: معنی "دروغگو" هم میده. A lying ma ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heel: Heel : پاشنه ( پا، کفش، جوراب ) ، ( ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unfuck: ( slang , vulgar, transitive ) ( ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

single track: Single track = one by one یکی پس ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

act up: act up = behave badly = operate bad ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cringey: cringey ALSO cringy ( informal ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cringey: cringey ALSO cringy ( informal ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sheet: sheet� ( n ) � = RAIN a large quan ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

long odds: long odds there's �a� low chance � ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speak of: Speak of صحبت از چیزی کردن / بودن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

state: State = express بیان کردن، اعلام کر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i beg your pardon: ببخشید�، عذر می خواهم، متاسفم، پوزش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take pity on someone: دِل بَرایِ شَخصی سوختَن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it serves somebody right: حقِّ کسی بودن، سزاوار تَنبیه بودن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it serves somebody right: حقِّ کسی بودن، سزاوار تَنبیه بودن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rustler: دزد دام، دزد مزرعه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

classify: مَحرَمانه کَردَن ( اَسناد، مَدارِک، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hater: بَــــــدخــــواه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

back and forth: پِی در پِی، مرتباً

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in one's right mind: in one's right mind = sane = ration ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

runaround: انجامِ چند کار همزمان، مشغول بودن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

action shot: a still photograph that shows someo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pain in the ass: �آدم آزار دهند، چیز آزار دهنده، �وض ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get up: در بعضی جملات معنی "رفتن" هم میده

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

مدال‌های Nzi