ترجمههای نیما (١٦)
ما در یک فضای همدلانه بهترین شکل از کارمان را ارائه می دهیم. ( ما کار بهترین در یک هم احساس هواکره. )
زمانیکه پدرم درگذشت او بی اندازه شفیق بود. ( او بود نهمار طور هم احساس وقتیکه/کی مرا پدر مرد. )
زمانیکه من مریض شدم او بسیار دلسوزانه رفتار نمود. ( او بود خیلی هم احساس وقتی/کی من بود بیمار. )
بهتره که این نامه رو همینجا به پایان ببرم. ( با ) عشق، جان.
بسیار خب. من تموم می خوام بکنم. اول هفته آتی گفتگو خواهیم کرد.
شما نمی توانید یک انسان را منحصرا براساس قرائن ( آثار و جزئیات محیطی ) محکوم به جرم نمائید.
حدود 50 پوندی درهفته اضافه تر می گیره ( خواهد گرفت ) . [او خواه شو درحدود 50 پوند یک/دریک هفته بهتر مابه از/ بجز. ]
اوضات با دوچرخه توفیر می کنه. [تو می/ تو خواستی شو بهتر/بیشتر مابه از/غیر/جز با یک دوچرخه. ]
ترفیع گرفتنش این معنی را می دهد که او هفته ای 100 دلار بیشتر عایدی دارد. [اوش/اوه/مال او مونث ترفیع معنی اد او ست صد دلار یک/دریک هفته بهتر/بیشتر/سرآ ...
دخترم باید یک ارتودونسی روی دندانهاش بذاره.
او یک ارتودنسی برای اصلاح دندان های فاصله دارش نصب کرد.
فکرش او را از هیجان ذوق زده ( دارای حس ذوق ذوق/ سوزن سوزن شدن ) می ساخت.
روزنامه های بریتانیایی مملو از توهین های غیراخلاقی نسبت به عجز باقی کشورها بودند.
دچار بهت زدگی شدم اول از همه، بعد برآشفته.
او برای کارکردن ( کار پیش بردن/ تمرکز بیشتر بر کار ) خود را درمطالعاتش ( مطالعه اش ) به خلوت می برد. [او انزواید اوی خویش در اوی مطالعه به/ بهر کار. ]