نازنین عظیمی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

extra costs: خرج بیشتر

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hunted: Nervous and agitated, as if pursued ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sloping face: چهرۀ کشیده

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bit out: utter به زبان آوردن she bit out a c ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

medical appointment: نوبت دکتر

٧ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blowing your own trumpet: در بوق و کرنا کردن چیزی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dote: dote upon/on دلبسته شدن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give a start: از جا پریدن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first idea: . I wouldn’t have the first idea ho ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everything and nothing: از هر دری سخنی، از هر دری حرف زدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stilted: خشک و رسمی مثلا، برخوردشان خشک و رس ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

calle: یک واژۀ فرانسوی است به معنای street ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relentlessly: خستگی ناپذیر

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

artichoke hearts: مغز کنگر فرنگی، مثل مغز کاهو

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diving cage: comfort zone منطقۀ امن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncork a bottle of wine: یک بطری شراب باز کردم. در نوشیدنی ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١٠ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١٠ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

maybe: چه بسا

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snap out: به کسی پریدن، تشر زدن، پرخاشگرانه چ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

show out: مشایعت کردن، بدرقه کردن، همراهی کرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

show out: مشایعت کردن، بدرقه کردن، همراهی کرد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

comfort food: comfort food غذای خانگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attending: در پزشکی منظور از attending همان at ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

work on: to try to persuade or influence som ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hang up on: be hung up on sth منبع: کمبریج دیکش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stalker: a person who illegally follows and ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unmaintained: دست نخورده و بکر مثلا راه دست نخورد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get itchy feet: to start to want to travel or do so ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get itchy feet: to start to want to travel or do so ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

survivalist: بقاجو

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit the road: Hit the road بزن به چاک!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spur: تیغه کوه southeast spur تیغه ی جن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all over the map: پراکنده گویی آشفته و به هم ریخته شت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loose limbed: فرز - چابک - زرنگ - قبراق - زبر و ز ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by design: به عمد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dote: dote upon/on دلبسته شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ساق پوش: پاپیچ پاپیچ پشمی سیاهی تا زانو به د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regrettable: تاسف برانگیز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

counter: شیوۀ صحیح نگارش فارسی این واژه ( پی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

probabilist: احتمالگرا احتمال گرا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تقدم امتیازی: اتصال ترجیحی اتصال ترجیحی در علم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aggrieved: رنجیده خاطر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

terrace garden: تراس سبز

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easy wind: معنای easy این جا mellow هست. http ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snippety: تکه تکه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

play to the gallery: to behave in a way intended to make ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gnawing: بی امان

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to run circles around: روی دست کسی بلند شدن، پیش گرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bromidic: حرف اضافه how nothing bromidic ever ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

falun sausage: سوسیس سوئدی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shadowless: بی لطف و مهر، ملال انگیز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lusty: هوس آلود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dusky: کم نور مثل فضای کافه.

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

baby bunting: تل سر بچگانه مثل تل خرگوشی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dress coat: فراک

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grand chain: a figure in formation dances, such ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cringingly: تملق آمیز

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well modulated: خوش آهنگ

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic burden: بار مالی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cineteca: معادل انگلیسی آن Cinematheque است. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

local clinic: خانۀ بهداشت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nomen est omen: . the name is a sign نامدار باشد. ن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moral bankruptcy: زوال اخلاقی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

landau: درشکۀ روباز

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bum something off someone: . to beg or borrow something from s ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gall: جسارت دزدی ندارند.

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های نازنین عظیمی