Nasim M - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dully: Without interest or excitement.

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pacifist: A pacifist won’t use or agree to th ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weathered face: A face that looks rough and old پیر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impose: Enforce Execute اجرایی کردن به اجرا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

remotely: Not at all Few or little

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sleep apnea: a sleep disorder where the breathin ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knackered: Very tired and exhausted

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take pride in: Be proud of

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

build up: Enlarge develop increase

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retrain: Learn new skills to have a new job

٧ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

در این مورد، استفاده از "to" به جا ...

٧ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

در چگونه می‌توانید آن نگرش قوی، ق ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

بله ساختار جمله قطعا متفاوت هست. د ...

٧ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

طلا تقریبا دو برابر سنگین‌تر از نق ...

٧ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

هر دو این کلمات مترادف هستند ...

٧ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

"festival" معمولاً یک رویداد عمومی ...

٧ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

به نظر میرسه یه غلط املایی وجود دا ...

٧ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

برای شروع از انیمیشن استفاده کنید ...

٧ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Putting your hand up means you ag ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hordes of: Many people A lot of people Large n ...

٧ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold on for dear life: to hold on very tightly and with al ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

culprit: The guilty person The one who shoul ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

limelight: Attention The center of attention م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ocean current: جریان اقیانوسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

micellar: شیرپاک کن، محلول آرایش پاک کن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

binge view: watch multiple episodes of ( a tele ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hordes of: Many people A lot of people Large n ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

masses: Plenty of A lot of A large number o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

masses of: Plenty of A lot of A large number o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gap: Empty space between two things

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make life peer: Get the title of lord or lady

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nail embedding: nail extension کاشت ناخن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eyelash extensions: کاشت مژه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ground in: deeply embedded and difficult to re ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moaner: a person who complains a lot

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get down to the business: Focus on the task Start the task

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come up: Happen

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

budge on: Change an opinion Change mind Negot ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

budge on sth: Change mind Change an opinion Negot ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bear with me: Give me a few minutes Wait Be patie ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low mileage: The car has been driven fewer than ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overlooking: Having a view from above

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high up: In a high position

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go on about: Keep talking about something

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

push bike: bike or bicycle 🚲

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overstatement: Exaggeration Make something seem mo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passionate: Someone who has strong emotions

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well off: Rich and wealthy

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bright: Smart, clever, intelligent

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as thick as two short planks: Very idiot and silly and stupid

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tricky: Hard, difficult, complicated

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

time consuming: Taking a long time, wasting time

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lads: Boys, young men

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

greengage: الوچه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peabody: Somebody who educates children

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

techno geek: Someone who is obsessed with techno ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ex work: تحویل کالا به خریدار در محل فروشنده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exponential notation: E notation | Scientific notation It ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

e notation: Exponential notation, or scientific ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heuristic thinking: Heuristic thinking uses mental shor ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raw making love: having sex without a condom or birt ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raw opinion: responding to problems with the fir ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raw file: uncompressed and unprocessed image ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

concrete word: tangible, qualities or characterist ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

passive communication: individuals have developed a patter ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aggressive communication: individuals express their feelings ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

passive aggressive communication: individuals appear passive on the s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

assertive communication: individuals clearly state their opi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

effective communication: the process of exchanging ideas, th ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no contact delivery: No - contact or contactless deliver ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contactless delivery: No - contact or contactless deliver ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all you can eat restaurant: An all - you - can - eat restaurant ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ayce: An all - you - can - eat restaurant ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guts: دل و روده دل و جیگر شجاعت معادل bra ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

guts: دل و روده دل و جیگر شجاعت معادل bra ...

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slipper: پاپوش راحتی و سبک که داخل خانه پوشی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fashion sense: صفتی برای افراد باسلیقه در زمینه مد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fashion sense: صفتی برای افراد باسلیقه در زمینه مد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

put up with: Tolerate تحمل کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

trick or treat: مراسم قاشق زنی در هالویین کودکان کا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all saint day: عید مقدسان ( بزرگداشتِ همهٔ مقدسین ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stocking: جوراب ساق دار که اسم هرشخص روی ان ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roll dice: تاس ریختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

collect: وصول ، دریافت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spendthrift: لارج ، ولخرج

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bucketing down: اصطلاح بریتیش برای بارش شدید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bucketing down: اصطلاح بریتیش برای بارش شدید

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sprinkling: باران سبک ، باران نم نم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sprinkling: باران سبک ، باران نم نم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skimmed milk: شیر بدون چربی یا fat free milk انوا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

health nut: Someone concerned with living a hea ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bib: پیشبند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bib: پیشبند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crib: تخت حفاظ دار کودک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crib: تخت حفاظ دار کودک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shower: Baby shower مهمانی زنانه که قبل از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

armoire: کمد لباس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

armoire: کمد لباس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

closet: کمد لباس دیواری یا توکار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set up camp: جاگیر شدن یا مستقر شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

floaty: تیوپ بادی استخر که عموما دور کمر بچ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

floaty: تیوپ بادی استخر که عموما دور کمر بچ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beach bum: a person who spends everyday at the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beach bum: a person who spends everyday at the ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pruner: a type of scissors for use on plant ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pruner: a type of scissors for use on plant ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play doh: خمیر بازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

play doh: خمیر بازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

action figures: عروسک شخصیت های قوی و نیرومند مث بت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

action figures: عروسک شخصیت های قوی و نیرومند مث بت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

porcelain: چینی ، سرامیکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

porcelain: چینی ، سرامیکی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

porcelain doll: عروسک های زیبا با ظاهر انسان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plush toy: عروسک پارچه ای که داخلشو با الیاف ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plush toy: عروسک پارچه ای که داخلشو با الیاف ی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sleep apnea: a sleep disorder where the breathin ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sleep deprivation: to go without sleep for a long peri ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sleep deprivation: to go without sleep for a long peri ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

extracurricular: فوق برنامه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hip: Cool , fashionable به روز ، باحال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beauty spa: مرکز زیبایی ، سال زیبایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beauty spa: مرکز زیبایی ، سال زیبایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

metrosexual: مردی که زمان و پول زیادی را صرف زیب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

metrosexual: مردی که زمان و پول زیادی را صرف زیب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pendent: گردنبند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rope into: Convince متقاعد کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

butcher: cut meat into pieces taking out bon ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paper jam: paper getting stuck in a photocopie ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paper jam: paper getting stuck in a photocopie ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fed up: سیر شدن به معنای انزجار مثلا من ازت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pledge: قول و عهد و پیمان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pledge: قول و عهد و پیمان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prosecute: تحت پیگرد قانونی قرار دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

prosecute: تحت پیگرد قانونی قرار دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

promotion: توی فروشگاه ها به کالاهایی که تخفیف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

naughty: به نظر من این کلمه ا ونقدری که توی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

winegrowing: ( wine growing ) is the cultivation ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

warm hearted: خونگرم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a pitty: حیف!

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

red letter: روز مناسبت دار و فرخنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wifey: همسر، زن , این عبارت رسمی نیست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chest of drawers: کمدی که همش کشو باشه . دراور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low pitched voice: صدای بم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blew out of proportion: اغراق کردن. بیش از حد بها دادن یا ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

life sentence: حبس ابد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all bark and no bite: Full of big talk but lacking action

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all bark and no bite: Full of big talk but lacking action

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rome wasn't built in a day: هرکاری نیاز به صبر و صرف وقت داره

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

micellar: شیرپاک کن، محلول آرایش پاک کن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

detangler: گره باز کن ) مو )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

some college no degree: A National View of Students with So ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baby shower: مهمانی زنانه که قبل از تولد نوزاد ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a toast: an act of proposing a drink in hono ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make a toast: an act of proposing a drink in hono ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sticky weather: hot and wet weather

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

day to day basis: daily routines things or activities ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

day to day basis: daily routines things or activities ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flush away: To use water in a forceful manner t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flush away: To use water in a forceful manner t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

living reminder: something that serves to keep alive ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rich colour: A color that is richer tends to rel ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bolt of lightning: درخشش صاعقه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bolt of lightning: درخشش صاعقه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

squeaky cheese: Squeaky Cheese is the perfect name ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

booking reference: a number to prove that you have pur ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distraught: very worried and upset بسیار ناراحت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overtake on a bend: سبقت گرفتن توی پیچ جاده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crossword: Cross word: to disagree or argue wi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hop in: hop in ( to something ) to jump int ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the job training: training while working; at work. آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sleeping rough: Sleeping on the street

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

horde of insects: A group of insects A large number o ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hordes of locusts: یه دسته ملخ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

celebrity packed: Star studded پر از سلبریتی و بازیگر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forever friend: Lifelong Friend دوستی که مدت زیادی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

circumnavigator: کسیکه با کشتی جهانگردی میکنه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chief: head Boss leader principal رییس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enforce: İmpose Execute اجرایی کردن به اجرا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chill down spine: To feel very thrilled, frightened ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scale: میزان شدت درجه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sea current: جریان دریایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

renovate: Repair Renew Restore Do sth up Rede ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dully: Without interest or excitement.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stalls: دکه کوچک فروشگاهی در خیابان و ردیف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

starring role: Main character of the movie or thea ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

starring role: Main character of the movie or thea ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pull a sickie: a day when a worker says they are i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dance the night away: To dance all the evening Dancing al ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big wave surfing: Its a sport and a type of surfing i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big wave surfer: Someone who ride on big waves in th ...

١ سال پیش

مدال‌های Nasim M