پیشنهاد‌های دکتر نادرنوری (٢٧)

بازدید
٥٠
پیشنهاد
٠

خلوت نشینی - مانند زاهد خلوت نشین در دیوان حافظ ( زاهد ی که در قرنطینه است )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مربع = چهارمند ، چهار خط

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اگزما= خَسک برگرفته از کتاب برابر پارسی واژگان پزشکی ؛ دکتر نادر نوری - 1395

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

آلزایمر = ویر ویرانی ( = ویرانی حافظه ) برگرفته از کتاب برابر پارسی واژگان پزشکی - دکتر نادر نوری 1395

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پای مصنوعی = پا واره - مانند ماه واره ( ماه, قمر مصنوعی ) برگرفته از کتاب برابر پارسی واژگان پزشکی - دکتر نادر نوری 1395

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ترومبوز = رگ بندان - رگ بست برگرفته از کتاب برابر پارسی واژگان پزشکی - دکتر نادر نوری 1395

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ایسکمی = ایست خونی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

رادیو گرافی = ایکس برداری - اِکس برداری برگرفته از کتاب برابر پارسی واژگان پزشکی - دکتر نادر نوری - 1395

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پریکارد = پرده ی دل بابا طاهر گفته : بگیرم کاغذی از پرده ی دل نویسم بهر یار مهربانم برگرفته از کتاب برابر پارسی واژگان پزشکی - دکتر نادر ن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

آنژیوکت = رگ شکاف ؛ لوله باریک و نوک تیزی که رگ را برای مایع درمانی می شکافد ( بر گرفته از کتاب برابر پارسی واژگان پزشکی - دکترنادر نوری 1395 )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ویال ( پزشکی ) = پیال , مانند پیاله در پارسی ( بر گرفته از کتاب برابر پارسی واژگان پزشکی - دکترنادر نوری 1395 )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

سرنگ = آبکنک ؛ مانند واژه ی بادکنک ( بر گرفته از کتاب برابر پارسی واژگان پزشکی - دکترنادر نوری 1395 )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دیالیز [ پزشکی] = پالایش خون , خون پالایی مولوی گفته است: از تو جفا کردن روا وزما وفا جستن خطا پای تصرف را بنه بر جان خون پالای ما ( بر گرفته ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اپیگلوت = نای بند ؛ چرا که هنگام فروبردن غذا ورودی نای را می بندد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

انترن = نوپزشک ؛ فردوسی نو پزشک را بکار برده است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

ارتودنسی = دندان آرایی ( بر گرفته از کتاب برابر پارسی واژگان پزشکی - دکتر نادر نوری )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بیماری پسوریازیس = بیماری پینه ریزی ؛ چرا که از پوست گرفتاران پینه های زیاد کنده و ریخته می شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

هماکروماتوز hemochromatosis بیماری که در آن آهن زیادی در بدن به ویژه در قلب و جگر و پانیذگر ( پانکراس ) رسوب می کند برای پارسی آن آهن دلی پیشنهاد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

پانکراس = پانیذگر ؛ چرا که کار این غده ساماندهی قند خون ( blood sugar ) است . پانیذ = شکر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

عدسی = مرجمک ؛ که با مردمک چشم هماهنگ است

پیشنهاد
١

وزیر امور خارجه = وزیر برون مرزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کروموزوم = ریخت رشته ؛ چرا که دستور ساختار و ریخت انسان آینده بر روی آن نگاشته شده است .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

آکرومگالی = پهن پیکری ؛ زیرا اندامها و استخوانها از پهنا بزرگ می شوند نه از درازا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

ویتامین = زیست آمین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

موجود زنده = زیست مند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

پزشک عمومی = تن پزشک متخصص مغز و اعصاب = مغز پزشک متخصص پوست = پوست پزشک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تن ریخت - تزریق ریختن یک دارو در تن است