پانکراس

/pAnkerAs/

لغت نامه دهخدا

پانکراس. ( اِ ) در یونان قدیم نوعی از مصارعه شامل کشتی و پوژیلا .

فرهنگ فارسی

در یونان قدیم نوعی از مصارعه شامل کشتی و پوژیلا

فرهنگ معین

(کِ ) [ انگ . ] ( اِ. ) لوزالمعده .

فرهنگ عمید

غدۀ بزرگ، خوشه ای و سرخ رنگ نزدیک معده که آنزیم های گوارشی را به قسمت ابتدایی رودۀ کوچک و هورمون انسولین را در خون می ریزد، لوزالمعده.

جدول کلمات

لوزالمعده

پیشنهاد کاربران

لوزالمعده
اعضای داخلی بدن انسان:
spinal cord ( سپاینِل کُرد ) : نخاع
uvula ( یوویِلا ) : زبان کوچک
pharynx ( فَرینکس ) : حلق
tonsil ( تانسل ) : لوزه
larynx ( لَرینکس ) : حنجره
...
[مشاهده متن کامل]

gullet/ oesophagus/ esophagus ( ایسافِگِس ) : مری
pancreas ( پَنکریِس ) : پانکراس
windpipe / trachea ( ویندپایپ/ترِیکیا ) : نای
bronchus ( برانکِس ) : نایچه /نایژه
bile duct ( بایل داکت ) : مجرای صفرا
gallbladder ( گال بلَدِر ) کیسه صفرا
bladder : مثانه
duodenum ( دواِدینِم ) : اثنا عشر/دوازدهه
large intestine : روده بزرگ
small intestine : روده کوچک
abdomen ( اَبدِمِن ) : شکم
ventricle ( وِنتریکِل ) : بطن
parotid gland ( پِراتید گلَند ) : غده بناگوشی
spleen ( سپلین ) : طحال
liver ( لیوِر ) : کبد
stomach ( ستامِک ) : معده
appendix ( اِپِندیکس ) : آپاندیس

پانکراس = پانیذگر ؛ چرا که کار این غده ساماندهی قند خون ( blood sugar ) است . پانیذ = شکر

بپرس