Morteza Aghalar - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pop out: بیرون زدن ( چشم از حدقه )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pop out: بیرون زدن ( چشم از حدقه )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eye popping: چیز شوک آور یا غافلگیر کننده - بیرو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eye popping: چیز شوک آور یا غافلگیر کننده - بیرو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متجانس: مشابه - از یک جنس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

متجانس: مشابه - از یک جنس

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trap and device: تله و حقه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

book review: نقد و بررسی کتاب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

book review: نقد و بررسی کتاب

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

continuous: پشت سر هم - ادامه دار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

continuous: پشت سر هم - ادامه دار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

where possible: در صورت امکان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

where possible: در صورت امکان

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

digital living network alliance: ارتباط شبکه ای دیجیتال زنده ( = DLN ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dlna: ارتباط شبکه ای دیجیتال زنده ( = Di ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sdk: بسته توسعه نرم افزار ( = Software ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sdk: بسته توسعه نرم افزار ( = Software ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alongside: شانه به شانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alongside: شانه به شانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

augmented: دو چندان شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

augmented: دو چندان شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

omnidirectional: دریافت کننده و انتقال دهنده سیگنال ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

engaged: درگیر کاری شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

engaged: درگیر کاری شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redefine: باز تعریف

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

redefine: باز تعریف

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quest: کاوش - کاوشگری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quest: کاوش - کاوشگری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

premium: ویژه - خاص - نادر و کمیاب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

premium: ویژه - خاص - نادر و کمیاب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

spam: پیام الکترونیکی ناخواسته - هرزنامه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

by: بر اساسِ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

by: بر اساسِ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

checkout: پرداخت بدهی - تخلیه اتاق ( در هتل و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

including: شامل - همچون - عبارتند از

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dibs: حق مالکیت یک چیز یا حق استفاده از آ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dibs: حق مالکیت یک چیز یا حق استفاده از آ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on the go: همیشه در حال حرکت - ( شخص ) بسیار ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on the go: همیشه در حال حرکت - ( شخص ) بسیار ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

keep an eye out: منتظر بودن برای رسیدن یا پیدایش کسی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep an eye out: منتظر بودن برای رسیدن یا پیدایش کسی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sharpen: تشدید کردن - آشکار کردن - واضح و مش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sharpen: تشدید کردن - آشکار کردن - واضح و مش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

procedure: دستورالعمل - شیوه انجام کار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in short: کوتاه - مختصر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slot: جای خالی - جایگاه قرار دادن چیزی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

slot: جای خالی - جایگاه قرار دادن چیزی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hack: ورود غیر مجاز ( به سیستم های کامپیو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hack: ورود غیر مجاز ( به سیستم های کامپیو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take conclusion: قضاوت کردن - نتیجه گیری کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cut tie: قطع رابطه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cut tie: قطع رابطه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apocalyptic: وابسته به آخر الزمان - آخر الزمانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wich: - wich در انگلیسی کهن به معنای "سرش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

RPG: نوعی از بازی در سبک ایفای نقش ( = ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

RPG: نوعی از بازی در سبک ایفای نقش ( = ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

must have: چیزی که در اختیار داشتن یا گرفتن آن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

must have: چیزی که در اختیار داشتن یا گرفتن آن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

curated: دستیاری - معاونت - اجرا و سرپرستی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fixture: جدول زمانبندی بازیها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fixture: جدول زمانبندی بازیها

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

press conference: نشست خبری - گفتگوی رسانه ای

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

press conference: نشست خبری - گفتگوی رسانه ای

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fyi: جهت اطلاع شما ( = For Your Informa ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fyi: جهت اطلاع شما ( = For Your Informa ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

immersive: چشم گیر - جالب توجه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

immersive: چشم گیر - جالب توجه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

authentication: اعتبار بخشی - تایید هویت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

authentication: اعتبار بخشی - تایید هویت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cet: وقت مرکزی اروپا ( = Central Europe ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cold hard fact: حقیقت انکار ناپذیر - واقعیت غیرقابل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cold hard fact: حقیقت انکار ناپذیر - واقعیت غیرقابل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ticker: زمان سنج - وقت نگهدار ( در مسابقات ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get hold: - یافتن کسی و صحبت کردن با وی - در ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get hold: - یافتن کسی و صحبت کردن با وی - در ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

varies: تغییرات - نوسانات - دگرگونی ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

varies: تغییرات - نوسانات - دگرگونی ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dedicated: واگذاری شده - پیشکش شده - اهدایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dedicated: واگذاری شده - پیشکش شده - اهدایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trade off: تهاتر - معاوضه - داد و ستد کالا - م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hefty: بزرگ - با عظمت - سترگ - درشت - گنده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hefty: بزرگ - با عظمت - سترگ - درشت - گنده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

groundbreaking: پیشگامانه - نوآورانه و خلاقانه - مع ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in line with: مطابق با - در تطابق با - پیرو - هما ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

asap: در اولین فرصت - در اسرع وقت - هر چه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

asap: در اولین فرصت - در اسرع وقت - هر چه ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trendsetting: رواج دادن - باب کردن - بدعت گذاشتن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trendsetting: رواج دادن - باب کردن - بدعت گذاشتن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deal: توافق - معامله - سازش - قرارداد - ت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

deal: توافق - معامله - سازش - قرارداد - ت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ordinary: شایع - معمول - رایج - روزمره - عادی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

awesome: شگفت آور - شگفت انگیز - هیجان انگیز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as well as: علاوه بر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

as well as: علاوه بر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

annotator: حاشیه نگار - یادداشت نویس - زیرنویس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vital: اساسی - پایه - حیاتی - ضروری - مهم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vital: اساسی - پایه - حیاتی - ضروری - مهم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

editorial: سرمقاله - مقاله - نقد و بررسی - نظر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

editorial: سرمقاله - مقاله - نقد و بررسی - نظر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

perfect: ایده آل - جامع - کامل - متمایز

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cutting edge: - مدرن ترین مرحله از توسعه در یک نو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cutting edge: - مدرن ترین مرحله از توسعه در یک نو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

troubleshooting: عیب یابی - رفع مشکل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

troubleshooting: عیب یابی - رفع مشکل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

first things first: آسیاب به نوبت ( =First come , Firs ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on and off the pitch: داخل و خارج از زمین ( محوطه ) بازی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good to go: آماده ( مناسب/مستعد ) بودن برای انج ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

good to go: آماده ( مناسب/مستعد ) بودن برای انج ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eye filling: جاذبه بصری - خیره کننده - چشم گیر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rendering: - فرایند تولید ماشینی تصاویر سه بعد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

render: 1 - تصویر کامپیوتری سه بعدی ساخته ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

render: 1 - تصویر کامپیوتری سه بعدی ساخته ش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

estabilishing: تاسیس - راه اندازی ( کسب و کار ) - ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vendor: فروشنده محصول - صاحب کسب و کار - با ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vendor: فروشنده محصول - صاحب کسب و کار - با ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

otp: رمز یکبار مصرف - یکبار رمز ( =One ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

otp: رمز یکبار مصرف - یکبار رمز ( =One ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thanks to: به لطفِ - به مددِ - به دلیلِ - از آ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

thanks to: به لطفِ - به مددِ - به دلیلِ - از آ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

meme: - جنبش ، گرایش ، یا الگوهای رفتاری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

meme: - جنبش ، گرایش ، یا الگوهای رفتاری ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rohs: استاندارد اروپایی منع استفاده از 6 ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rohs: استاندارد اروپایی منع استفاده از 6 ...

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unlockable: قابل بازگشایی

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

real time: زمان یکسان - همزمان - در یک زمان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hit: ( بنزین ) زدن - سوخت گیری کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

get rid of: رهایی یافتن ( از چیزی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get rid of: رهایی یافتن ( از چیزی )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

instant velocity: شتاب فوری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adverse lane: لاین مخالف

٤ ماه پیش

مدال‌های Morteza Aghalar