ghofrani - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

babygro: سرهم نوزادی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

babygro: سرهم نوزادی

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vaporizer: دستگاه بخور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pint: واحد حجم معادل حدود نیم لیتر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pint: واحد حجم معادل حدود نیم لیتر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

formula: شیر خشک

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

efa: اسیدهای چرب ضروری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ectopic: مکان یا موقعیت غیر معمولی و نا به ج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

soft drinks: نوشیدنی های غیر الکلی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suhoor: سحر، سحری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suhoor: سحر، سحری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arche: قوس کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

roll around: فرا رسیدن، رخ دادن، اتفاق افتادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roll around: فرا رسیدن، رخ دادن، اتفاق افتادن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antispasmodics: ضد اسپاسم ( گرفتگی )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gripe water: گرایپ واتر: گرایپ واتر ( به انگلیس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strength: میزان اثر یک دارو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

terry cloth: پارچه حوله ای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sit ups: حرکت دراز نشست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pair: هماهنگ شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beyond: جلوتر از

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jerky: نامنظم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jerky: نامنظم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sterilize: استریل کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sterilize: استریل کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

drainage: ترشحات ( مثلا ترشحاتی که در هنگام ع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw: استفاده کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

closely: به دقت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

croup: خروسک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

croup: خروسک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flextime: زمان کار شناور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seething: حرص خوردن، جوش زدن، خود خوری کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

specific: صریح

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discipline: تربیت کودک

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

standing water: آب راکد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

standing water: آب راکد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

finishing touches: جزئیات یا کار نهایی

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های ghofrani