پیشنهادهای مجتبی باهوش (٨٦)
در حقوق به معنای: امر به مکتوب در آوردن. نسخه خطی و نمونه امضا برداشتن. هرگاه در دادگاه اصالت سند استنادی مورد تعرض و تردید قرار گیرد ، شخصی که خ ...
به درازا کشیدن روند دادرسی و رسیدگی به شکایات در دادگاه.
در قانون تجارت و علم حقوق مساوی است با براتکش یا برات دهنده یا صادرکننده برات که همگی یک شخص می باشند.
دارای تمکن مالی. توانگری. عدم تنگدستی
انتشار تبلیغات هدفمند رسانه ای جهت تزریق باور دلخواه خود به گروهی از مردم مضافا اینکه تمام رسانه ها هدفی دارند و رسانه بی هدف نداریم.
رَتَق و فَتَق به معنای نظم بخشیدن و اداره و مدیرت امور زندانیان که بر عهده دادیاران ناظر زندان است.
مورد تنازع و اختلاف. مخصوصا در رابطه با اصالت سند در حقوق
به صِرف شرط کردن. منِ موجر شرط میکنم که اجور معوق مستاجر در قرارداد جدید را ابراء کنم. به صرف شرط کردن نتیجه حاصل شد و موقوف به امر دیگری نیست.
Edited
حتی اینکه
مجازاتی که در شرع آمده و نوع و میزان آن مشخص شده تعزیرات منصوص شرعی گویند. مانند تخصیص ۹۹ ضربه شلاق به رابطه نامشروع مانند تقبیل و مضاجعه که در شرع ...
در حقوق به اموری که در آینده حادث می شوند. جمع طاری.
اخیرالذکر
استقراء = از جز به کل پی بردن قیاس : از کل به جز پی بردن
جمله خبری
دارنده برات یا حواله گیر
عطا کننده، دهنده در علم حقوق در مبحث نیابت قضایی به دادگاه نیابت دهنده، مُعطی و به دادگاه نیابت گیرنده، مرجع نایب گویند.
وقتی که دکتر شهیدی می گوید فلان عملِ متعهد داری اجزای مقصود بالاصاله است ، منظور آن است که متعهد بجای ۱۰۰درصد عمل ، تنها ۵۰درصد به تعهد خود عمل کرده ...
در حقوق عقدی که با هدف کسب سود بیشتر ، طرف مقابل را مغبون کند.
در حقوق به معنای حالت. Mode
قاعده ای فقهی است در حقوق با این اِعراب گذاری: ما وَقَعَ لَم یُقصَد و ما قُصِدَ لَم یَقَع چیزی که روی داده قصد ما نبوده و چیزی که قصد کردیم به وقوع ...
منظور مورد و مشکلاتی است که در همه پرونده های ثبتی املاک وجود دارد. همه به آن مبتلا هستند.
مشروط به شرطی کردن در قید چیزی قرار دادن مثال: بیع شرط
تلقین کردن. در حقوق یعنی اینکه بازجو اظهاراتی که از متهم سر نزده را به او قالب کند با سوالاتش.
بر پایه احسان و نیکی محسن : نیکوکار
عبادت و فرمانبری محض و کورکورانه. آن عبادت و بندگی که تفکر در آن نیست.
باب بندی فصل بندی کتاب
منع دارا شدن بلاجهت
ضمیمه مثال به متن بالا: مثلا در قرآن اُف به پدر و مادر نهی شده است. پس به طریق اولی یا قیاس اولویت ، کتک زدن ایشان ( که عملی قبیح تر است ) نیز نهی ...
استنباط و بیرون کشیدن حکم از مسایل شرعی و قرآن که امری مقدم نیست ، چرا که وقتی نص ماده و قانون موجود است نوبت به تفسیر و اجتهاد نمی رسد
عدم کارایی و بهره گرفتن از مال. مانند اخته کردن اسب نژاد آلمانی
در ضمان ضم ذمه به ذمه بر خلاف ضمان نقلی ، مسئولیت ضامن و مضمون عنه ، تضامنی است. مضمون عنه ( مدیون اصلی ) در ضمانت ضم ذمه به ذمه بری نمی شود و مسئو ...
ملک کامل و مطلق. کسی که مالک است ملک طلق اوست. یعنی مجاز از هر تصرف و مداخله در ملک خود است.
تر و خشک کردن نگهداری و پرستاری پروراندن
نوعی : عام ، عمومی ، متضاد آن شخصی.
زاده ی دلیل
در علم حقوق و فقه به معنای: بنا بر مصلحت های خاصی ، قانون کلی و تایید شده را دور زدن.
نظریه ای که مبحثو نظر ناقص را کامل کند
همفکری در جهت منفی
مخالف هدفی که مد نظر است.
مضافاً اینکه. علاوه بر این. همچنین.
وفاکردنِ غیرحق
بی مسئولیت. کسی که برائت به او می خورد.
در حقوق به معنای: بزه دیده ی تجاوز جنسی مفعول قربانی تجاوز
اضافی ، زائد یکی از ادله اثبات دعوی 《اسناد کتبی》 است. کلمه کتبی حشو و زائد است. زیرا هر سندی کتبی است.
در حقوق : مورد نظر ، مطروحه ، در دست بررسی. مثال: دادگاه به موضوع مطمح نظر رسیدگی کرده و محدوده ی رسیدگی خود را گسترش نمی دهد.
نقض مقصود
مُلهَم هم خانواده الهام. اقتباس شده. برگرفته شده. الهام گرفته شده
متخطی
ضمان جریره با اصل شخصی بودن جرم و مجازات متضاد است. اما ما گاهی استحسان کرده ایم.