پیشنهاد‌های محسن قاسمی قاسموند (١٩)

ستایش کردن. ستودن خوب و مثبت جلوه دادن ( اغلب منفی )

گروه فشار ( گروهی که از قدرت و نفوذ خود جهت به کرسی نشاندن سیاست های مورد نظر خود تلاش می نماید. لابی

Under scrutiny تحت بررسی بودن

بررسی

با دقت بررسی کردن. مورد بررسی قراردادن

عازم سفر شدن طرح ریختن. برنامه ریزی کردن مشخص کردن. تبیین کردن. معلوم کردن. . .

ارتباط برقرارکردن. وصل شدن. تفهیم کردن. منظور خود را به کسی رساندن

خداروشکر

اوراق کردن. باز کردن وسیله یا دستگاهی جهت فهمیدن مشکل یا نقص. منحل کردن . برچیدن ( سازمان یا شرکت )

منحل کردن. منحل شدن. جمع شدن

انگیزه. محرک. تشویق.

Say rosary تسبیح گفتن. ذکر گفتن

نوشتن سرحال توسط خود شخص

شرح حال نویس. زندگینامه نویس

شرح حال

روشنفکر. تحصیل کرده. با سواد

شیک.

کاغذ بازی

حد پیشرفت مخصوصا زنان. نهایت پیشرفت