محمدحسین کوزه گران - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

send out: بیرون رفتن

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shrank: آب رفتن ( در لباس )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shrank: آب رفتن ( در لباس )

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fade: کم رنگ شدن ( لباس )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fade: کم رنگ شدن ( لباس )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

haggling: با مشاجره تخفیف گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

haggling: با مشاجره تخفیف گرفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

innovations: اکتشافات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

innovations: اکتشافات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

occasions: مناسبتها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

choosy: مشکل پسند در مورد لباس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

funky: لباسهای عجیب و رنگارنگ ( غیر رسمی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vast array: تعداد زیادی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vast array: تعداد زیادی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vibrant: ترکیبی از رنگهای روشن یا فسفری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hand me down: لباس کهنه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hand me down: لباس کهنه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suit: مناسب بودن خواستگاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dull colour: رنگ مات ( مثل خاکستری )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dull colour: رنگ مات ( مثل خاکستری )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

purple: رنگ بنفش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

purple: رنگ بنفش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desert: متروکه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

skate: آدم بد و غیرقابل اعتماد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skate: آدم بد و غیرقابل اعتماد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارزان: Inexpensive

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارزان: Inexpensive

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

check design: چهارخانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

check design: چهارخانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diploma: دیپلم ( حتما باید 12سال باشد )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

diploma: دیپلم ( حتما باید 12سال باشد )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فوق دیلپم: Associate

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فوق دیلپم: Associate

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

keenly: خیلی هوشمندانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keenly: خیلی هوشمندانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grasp: متوجه شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

grasp: متوجه شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

thrilled: ذوق زده شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glamorous: مشتاق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cinch: آسان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crack: اصلا مطالعه نکردن ( کتاب )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cram: سریع درس خواندن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cram: سریع درس خواندن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attending: پیوستن به گروهی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

further: در آینده کاری را ادامه دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

immerse: در معرض چیزی قرار گرفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it was wild: عجیب و غریب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it was wild: عجیب و غریب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

afford to: توانایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

afford to: توانایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

punk: نوعی مدل مو ( کاملا کنار موهارو کوت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

punk: نوعی مدل مو ( کاملا کنار موهارو کوت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preppy: لباس - ساده لباس مخصوص مدارس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

khaki: ( رنگ ) خاکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

khaki: ( رنگ ) خاکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ponytail: ( Noun ) آرایش دم اسبی گیسو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wreck: لاشه کشتی و هواپیما

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wreck: لاشه کشتی و هواپیما

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it will never fly: به درد نمیخوره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it will never fly: به درد نمیخوره

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

send out: بیرون رفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pack: معمولا به صورت packed یعنی بار سفر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

come along: همراهی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

matured: وقتش شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matured: وقتش شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prespective: نگاه و نظر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

even days: روزهای زوج

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

even days: روزهای زوج

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

odd days: روزهای فرد یکشنبه / سه شنبه / پنجشن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

odd days: روزهای فرد یکشنبه / سه شنبه / پنجشن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fluffy: لباس پرز دار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ferret out: فضولی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ferret out: فضولی کردن

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های محمدحسین کوزه گران