ترجمههای محمد رومزی (٢٤)
این واقعیت که خانواده ی ما صاحب ماشین نبود با توجه به محله ای که در آن زندگی می کردیم یک مسئله ی نا متعارف بود.
به نظر می رسید که انگار با گردن بند خودش خفه شده بود.
درسته که با هم آشنا بودیم، اما فقط در حد آشنایی بود نه بیشتر.
چگونه می توانیم به تحمل کردنِ چنین بی عدالتی ای ادامه دهیم؟
اتفاقی شنیدم که دارن اسم منو میارن و منم گوشامو تیز کردم.
او در واقع یک آدمِ نسبتا متزلزل است و بی ادبیش فقط یک مکانیزم دفاعیه
اگر حرف سازنده ای برای گفتن نداری، بهتره که ساکت بمونی
او یک ریاکار است، چون نمی تواند از اصول خودش پیروی کند.
کاری به کار همدیگه نداریم.
سالمندان باید به خوبی مورد احترام قرار گیرند.
دعوا کردن میتونه باعث اخراج شما از بازی بشه.
او ریسک خجالت زده شدن رو با پرسیدن چنین سوالی پذیرفت، ولی خب مجبور بود که جوابو داشته باشه
اما پاناما همش جنگل بود ، باران های سیل آسا ، مالاریا و تب زرد. و فرانسوی ها به طرز فاجعه باری شکست خوردند.
اقتصاد محلی کاملا ( تمام و کمال ) به استخراج نفت و گاز وابسته است.
مردم این کشور اکثرا از ریئس جمهورشان حمایت می کنند.
کنگره با اکثریت آرا رای به حمایت از لایحه داد.
او استطاعت بازپرداخت وام را نداشت
از این بابت ، هیچ چیزی تغییر نکرده است
بزرگترین دارایی کشور از خودگذشتی کارگرانش است.
من فکر میکنم که ( آن کار ) فقط هدر دادن پول است