محمد رومزی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cut my legs and call me shorty: تو گفتی منم باور کردم آره ارواح عمت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut my legs and call me shorty: تو گفتی منم باور کردم آره ارواح عمت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

devotion: ارادت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delegation: هیئتِ همراه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

altercate: جر و بحث کردن درگیری لفظی داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

misleader: شخصِ گمراه کننده کسی که همیشه اطلاع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

momentary: لحظه ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

momentary: لحظه ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crestfallen: از عرش به فرش رسیده تاج از سر افتاد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for one thing: در وهله اول. . .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

net income: سود خالص درآمد خالص درآمدی که پس از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crime does not pay: جرم و جنایت آخر عاقبت نداره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crime does not pay: جرم و جنایت آخر عاقبت نداره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consequent upon: در نتیجه ی ، متعاقبِ در پیامدِ ، به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

attempted suicide: خودکشیِ ناموفق اقدام به خودکشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is while: این در حالی است که

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uptight: اُمُل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unknowingly: از روی بی اطلاعی با بی خبری بدون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

perlator: آبفشان قطعه ای در خروجی شیر آب که آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

licenced: مجاز مجوز دار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throughout the course of: در سرتاسرِ دوره ی در تمام مدت زمان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

violation of human rights: نقض حقوق بشر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep your nose clean: دنبال دردسر نباش ( نرو )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep your nose clean: دنبال دردسر نباش ( نرو )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

imprisonment for life: حبس ابد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imprisonment for life: حبس ابد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

apathetically: با بی تفاوتی با بی میلی با بی توج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apathetically: با بی تفاوتی با بی میلی با بی توج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

polarized: متقارن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dupe: گاگول

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dupe: گاگول

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enormous costs: هزینه های هنگفت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enormous costs: هزینه های هنگفت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

demisexual: کسی که فقط در صورت داشتن ارتباط عاط ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

demisexual: کسی که فقط در صورت داشتن ارتباط عاط ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cinephile: سینما باز فیلم باز عشقِ فیلم و سی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cinephile: سینما باز فیلم باز عشقِ فیلم و سی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

surrender: کوتاه آمدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fellowman: هم نوع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fellowman: هم نوع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fulfil: جامه ی عمل پوشاندن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

many times over: به دفعات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

racetrack: پیستِ مسابقه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

periodic: دوره ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

periodic: دوره ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infringement: تخطی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drive out: از دُور خارج کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

homophone: هم آوا از نظر ظاهر متفاوت ولی در تل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homophone: هم آوا از نظر ظاهر متفاوت ولی در تل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

healthiness: سلامتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lovesick: شیفته دلباخته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lovesick: شیفته دلباخته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lovesickness: دلباختگی شیفتگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lovesickness: دلباختگی شیفتگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

indivisible: جدایی ناپذیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indivisible: جدایی ناپذیر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

heavenly body: جسم فلکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

do the trick: توی فارسی محاوره ای به معنیِ ( جواب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bluging: بر آمده بیرون زده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bluging: بر آمده بیرون زده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vixen: زنِ بداخلاق زنِ نق نقو ماده روباه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vixen: زنِ بداخلاق زنِ نق نقو ماده روباه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

futuristic: آینده نگر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indeterminacy: ابهام

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abnormalcy: ناهنجاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flamboyant: پر نقش و نگار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پر نقش و نگار: Elaborate

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پر نقش و نگار: Elaborate

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

extraordinarily: به طور خارق العاده ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

extraordinarily: به طور خارق العاده ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

until proven otherwise: تا زمانی که خلافش ثابت بشه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

until proven otherwise: تا زمانی که خلافش ثابت بشه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to make use of: استفاده کردن از

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to make use of: استفاده کردن از

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self destructive instinct: خود آزاری خود خوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self destructive instinct: خود آزاری خود خوری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from the point of view: از نظرِ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

from the point of view: از نظرِ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

roll of honour: لیست قهرمانان ( مثلا اسامی تیم هایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roll of honour: لیست قهرمانان ( مثلا اسامی تیم هایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aussies: استرالیایی ها Aussie : استرالیایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

investable: مناسب برای سرمایه گذاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

investable: مناسب برای سرمایه گذاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

togetherness: با هم بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

togetherness: با هم بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear example: مصداق بارز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

close in on: نزدیک شدن به. . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

close in on: نزدیک شدن به. . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at the sight of: با دیدنِ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at the sight of: با دیدنِ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scalper: در بازارهای مالی ( نوسان گیر )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scalper: در بازارهای مالی ( نوسان گیر )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fresh zone: در بازارهای مالی ( منطقه بازگشت ) : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fresh zone: در بازارهای مالی ( منطقه بازگشت ) : ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blacksmith: آهنگر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blacksmith: آهنگر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

claymore: شمشیر دو لبه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

claymore: شمشیر دو لبه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cite: نقل قول کردن ( با ذکر منبع )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

villainousness: شرارت، بدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

villainousness: شرارت، بدی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nothing beats home: هیچ جا خونه ی ( خودِ آدم ) نمیشه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nothing beats home: هیچ جا خونه ی ( خودِ آدم ) نمیشه

١ سال پیش

مدال‌های محمد رومزی