محمد رومزی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

specialties: به معنی گونه هایی از انواع غذا یا س ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep in mind: به یاد داشته باشید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

projected sales: میزان یا مقدار فروش پیش بینی شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

projected sales: میزان یا مقدار فروش پیش بینی شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in demand: پر طرفدار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

narrative elements: عناصر داستان عناصر قصه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interval: در فوتبال : بین دو نیمه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

presently: در حال حاضر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

presently: در حال حاضر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attentive: attentive listener : شنونده خوب ، ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bill of fare: صورتحساب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bill of fare: صورتحساب غلطه همون" منو" درسته یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

effusive: گرم پرشور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

effusive: گرم پرشور

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

a trifle: یه ذره ، یکم ، کمی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ingratiating: دلچسب ملیح دل نشین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

absentmindedly: با حواس پرتی از روی غفلت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pardonable: بخشودنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pardonable: بخشودنی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

malign: بدخواهانه Malign activities : اقدام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

malign: بدخواهانه Malign activities : اقدام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sustainable: با دوام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retaliate: مقابله به مثل کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ominous: منحوس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sit still: یکجا نشستن تکون نخوردن بدون حرکت با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sit still: یکجا نشستن تکون نخوردن بدون حرکت با ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

runabout: سرگردان بودن چرخیدن اینور اونور رف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

runabout: سرگردان بودن چرخیدن اینور اونور رف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

urge: اصرار داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lament: تاسف ( noun )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slavery: برده داری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slavery: برده داری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

closure: خاتمه پایان اتمام

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quadruped: یابو الاغ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

laugh out: خندیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laugh out: خندیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

postcommunist: پسا کمونیستی دوران بعد از تفکرات کم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flash by: با سرعت رفتن ( زمان ) به سرعت سپری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flash by: با سرعت رفتن ( زمان ) به سرعت سپری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

defect: از کشور خود فرار کردن ترک کردن پنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hypocrisy: تزویر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

demilitarization: پاک سازی یک منطقه از نیروهای نظامی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

topple: سرنگون شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harness: به عنوان اسم : مهار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

revered: ستایش شده تحسین شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

entering: ورودی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

geometrically: از نظر هندسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

geometrically: از نظر هندسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deep down: در باطن عمیقا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

long lasting: ماندگار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hearing impaired: کم شنوا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deep seated: ریشه ای اساسی ضروری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cause and effect: علت و معلولی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cause and effect: علت و معلولی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dud: شکست هر چیزی که موفق عمل نکند : مثل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dud: شکست هر چیزی که موفق عمل نکند : مثل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jot: نت برداری کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jot: نت برداری کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deficiency: کمبود نقطه ضعف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forum: اجلاس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

divert: مسیر چیزی را تغییر دادن Redirect

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

somehow: هر طوری شده به هر طریقی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in another way: به بیان دیگر زمانی استفاده می شود ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in another way: به بیان دیگر زمانی استفاده می شود ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

starkly: تماما کاملا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

daring: جسورانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

daring: جسورانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

right after: درست بعد از بلافاصله بعد از

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prankster: مسخره باز ( معمولا با شوخی های عملی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at odds: *اختلاف نظر داشتن با کسی * They wer ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

springboard: سکوی پرتاب موقعیت هایی در زندگی که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

springboard: سکوی پرتاب موقعیت هایی در زندگی که ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

value judgement: قضاوت بر مبنای ارزشهای شخصی ارزشگذا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

value judgement: قضاوت بر مبنای ارزشهای شخصی ارزشگذا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

classic example: نمونه بارز نمونه برجسته از چیزی م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

objectively: بدون غرض ورزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slanted: گرایش دار - منحرف - متمایل متمایل ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in reference to: راجع به

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unenthusiastic: بی شوق بی ذوق بدون شور و حرارت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frequently: به تناوب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

across the country: سر تا سر کشور سراسر کشور همه جا ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

across the country: سر تا سر کشور سراسر کشور همه جا ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go down in history: در تاریخ ثبت شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go down in history: در تاریخ ثبت شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

common ground: اتفاق نظر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

common ground: اتفاق نظر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burly: چغر و بد بدن ( :

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burly: چغر و بد بدن ( :

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tenacious: ول نکن ( :

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tenacious: ول نکن ( :

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ground down: خسته وامانده Exhausted Worn down ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

compulsiveness: اجباری بودن بی اختیاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compulsiveness: اجباری بودن بی اختیاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

engineered: مهندسی شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

engineered: مهندسی شده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

TIC: تیک عصبی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

underling: پایین مرتبه ( به خصوص از نظر موقعیت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sanitizer: ضد عفونی کننده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sanitizer: ضد عفونی کننده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a dozen times: یه چند باری چند بار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run through: یه نگاه اجمالی انداختن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wearily: با خستگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wearily: با خستگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

privatized: خصوصی شده خصوصی سازی شده بخصوص شرک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stealthily: دزدکی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

privatize: خصوصی سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

privatize: خصوصی سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to come: پیش رو In the years to come در سا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

positive light: دید مثبت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

check over: چک کردن بررسی دقیق جهت پیدا کردن خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ring off: قطع کردن ( تماس ) قطع کردن تلفن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ring off: قطع کردن ( تماس ) قطع کردن تلفن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

laze around: لش کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

propulsion power: نیروی محرکه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

semitism: یهودی گرایی یهودیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

semitism: یهودی گرایی یهودیت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

skimpy: در مورد شلوار و لباس : کوتاه نامن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skimpy: در مورد شلوار و لباس : کوتاه نامن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tactlessly: بی ادبانه با بی نزاکتی با بی تدبی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coeducationally: به طور مختلط مختلط ( شامل پسر و دخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tentatively: با شک و تردید با دو دلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outsmart: رکب زدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valuables: وسایل با ارزش چیزهای گرانبها اشیا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

valuables: وسایل با ارزش چیزهای گرانبها اشیا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arrogance: خود بزرگ بینی غرور بیش از حد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arrogance: خود بزرگ بینی غرور بیش از حد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

all the best: با آرزوی بهترین ها معمولا در پایان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

opinion poll: نظر سنجی به ویژه در مورد مسائل سیاس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

opinion poll: نظر سنجی به ویژه در مورد مسائل سیاس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hearten: دلگرم کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

money is tight: اوضاع مالی خوب نیست دست و بالم بست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hearten: قوت قلب دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pandemic: جهان شمول

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't get annoyed with me: از دستم ناراحت نشو ازم ناراحت نشو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonperishable: در مورد غذا و خوراکی : مدت دار غذ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nonperishable: در مورد غذا و خوراکی : مدت دار غذ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

detainee: بازداشتی بازداشت شده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

infected with hiv: مبتلا به ایدز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

infected: مبتلا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cut the shit: زر نزن حرف اضافه نزن Just cut the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cut the shit: زر نزن حرف اضافه نزن Just cut the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transcription: رونویسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

airiness: لطافت شادابی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

patronizer: حامی اسپانسر مشتری دائمی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crotchless: بدون فاق یا خشتک Crotchless pantyh ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

colorful: در مورد اشخاص : پر از میل و علاقه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hornet: زنبور گاوی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hornet: زنبور گاوی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

refreshing: دلپذیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

din: سر و صدا ( noun )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coziness: راحتی دلنشینی گرمی ( صمیمیت ) دن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coziness: راحتی دلنشینی گرمی ( صمیمیت ) دن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

till: به عنوان فعل : شخم زدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sourdough bread: نان خمیر ترش نانی که با خمیر ترش د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pretty often: بیشتر وقت ها اغلب اوقات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pretty often: بیشتر وقت ها اغلب اوقات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bring along: کسی یا چیزی را با خود آوردن ( بردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bring along: کسی یا چیزی را با خود آوردن ( بردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

locksmith: قفل ساز کلید ساز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

locksmith: قفل ساز کلید ساز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sit around: بست نشستن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

babyish: بچه گونه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concierge: حراست ( معمولا در ساختمان های بزرگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

isee: متوجهم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

descendants: نوادگان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

descendants: نوادگان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oenophile: شراب باز عاشق شراب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bibliophile: عشق کتاب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loot: غنیمت جنگی ( n ) غنایم جنگی ( n )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

docile: در مورد حیوان ( اهلی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

docile: در مورد حیوان ( اهلی )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

petting zoo: باغ وحشی که در آن حیوانات اهلی نگهد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

petting zoo: باغ وحشی که در آن حیوانات اهلی نگهد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

freshen up: خستگی در کردن سر حال آمدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make a bed: مرتب کردن تخت ( تختخواب ، تخت بیمار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

folks: اقوام ، فک و فامیل ، پدر مادر ، قوم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in prospect: •آینده •محتمل در آینده •چیزی که ان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in prospect: •آینده •محتمل در آینده •چیزی که ان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pious: با تقوا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مجلس خبرگان: Assembly of experts

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

homebody: خونگی ( آدم خونگی ) کسی که خونه رو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the other night: چند شب پیش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the other night: چند شب پیش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make up to: جبران کردن تلافی کردن ( از نوع مثب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make up to: جبران کردن تلافی کردن ( از نوع مثب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

departing: در ایستگاه ها یا فرودگاه و . . . ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

high rise building: ساختمان چند طبقه ( مانند برج های ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sound bite: چکیده یا بخشی کوتاه از یک سخنرانی ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bluffer: خالی بند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

four flusher: خالی بند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mummification: فرایند مومیایی ساختن مومیایی سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drifting: معلق روی سطح آب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sensitivity: قدرت درک ، توانایی درکِ ( احساس دیگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

movie premier: مهمانی یا جشنی که برای اکران یک فیل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

movie premier: مهمانی یا جشنی که برای اکران یک فیل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trivia: حقایق کمتر شناخته شده یا پیچیده و م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

finale: قسمت آخر بخش پایانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deserted: خلوت کم رفت و آمد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

those were the days: چه روزهایی بود! یادش بخیر!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

those were the days: چه روزهایی بود! یادش بخیر!

١ سال پیش

مدال‌های محمد رومزی