دکتر محمد خرمی - جزئیات مدال‌ها

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

واجد شرایط: شایستگی

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i buy it: باور کردم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bless: Commonly used it by 'bad boys' or ' ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ease off: یک چیز آزار دهنده که از شدت آن کم ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ease off: یک چیز آزار دهنده که از شدت آن کم ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

have a bun in the oven: باردار بودن. حامله بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have a bun in the oven: باردار بودن. حامله بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

do you happen to know: آیا احیانا می دونی که . . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

right this way: از این طرف . . . . a polite thing ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

right this way: از این طرف . . . . a polite thing ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mood food: غذایی که خلق ما رو تغییر میده. it ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

big deal: هنر کردی!

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn out: مشخص شدن.

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thirsty: I'm thirsty= I'm parched خیلی تشنه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thirsty: I'm thirsty= I'm parched خیلی تشنه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

can it: _ Idiom: زِر نزن!

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we'er dead: بیچاره شدیم!

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow it: گند زدن! He really blew it!

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i fell for it: گول خوردم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i fell for it: گول خوردم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pull thr other one: خالی نبند!

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cut to the chase: برو سرِ اصل مطلب

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

مدال‌های دکتر محمد خرمی