محمد حاتمی نژاد - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

psychic energy: انرژی روانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mental event: رویداد ذهنی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

steam engine: ماشین بخار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

steam engines: لوکوموتیو بخار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

generate: produce

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

constantly: مرتبا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fantasies: همون فانتزی عامیانه که رواج داره بی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

repository: مخزن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slips of the tongue: لغزش های زبانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impotence: ناتوانی جنسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

asceticism: ریاضت ورزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

generalized amnesia: فراموشی فراگیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

continuous amnesia: فراموشی پیوسته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intermitter explosive disorded: اختلال انفجاری متناوب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

localized amnesia: فراموشی موضعی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

منطبع: حک شده، نقش بسته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lumbar puncture: کشیدن اب نخاع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

incubation period: دوره نهفتگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

innermost: عمیق ترین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all psychic energy: تمام انرژی روانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

present: وجود داشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no direct contact: ارتباط مستقیم ندارند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

irrational manner: غیرمنطقی عمل کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pleasure principle: اصل لذت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

immediate gratification: ارضای فوری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rational consideration: ملاحظات منطقی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outer world: دنیای بیرونی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

course: جریان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moral arm: بازوی اخلاق

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ideals: ارمان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrong: mistake false Foul

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dynamic of personality: پویش های شخصیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contain: جلوگیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

confronts: مواجهه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rational: منطقی معقول

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distort: تحریف

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

defense mechanism: مکانیسم های دفاعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

permit: امکان، اجازه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prohibitions: ممنوعیت ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prohibitions: ممنوعیت ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prohibition: ممنوعیت منع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

primary: مهمترین، اصلی ترین Base

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

refusal: خودداری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

justified: موجه بهنجار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rationalization: دلیل تراشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approval: تایید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

me any good anyway: به هر حال من خوبم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more safely: ایمن تر امنیت بیشتر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more immature: ناپخته تر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

secretly: مخفیانه نامحسوس یواشکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accuse: اتهام زدن متهم کردن متهم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harbor: در سر داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hatred: نفرت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

admirable: تحسین برانگیز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pleasure seeking: لذت جویانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tendencies: گرایشات تمایلات امیال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

facing: روبرو شدن ، مواجه شدن Facing death ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

since: اشاره به زمان و دلیل داره مثلا زیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

potential: پتانسیل، عامل بالقوه، استعداد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relatively: به معنی نسبی، نسبتا مثال نسبتا ثا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

principles: اصول. اموزه ها ، مبانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prize: جایزه، غنیمت، به چیزی کمیابی رسیدن، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

digestion: گوارش Reflexes in digestionبازتاب ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trigger: ایجاد کننده، شروع کننده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

salivation: ترشح بزاق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

salivation: ترشح بزاق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

occasions: موقعیت ها، فرصت ها، وهله ها، مرح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anticipatory: انتظاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bothersome: ازاردهنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bothersome: ازاردهنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moments: لحظه ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

somehow: به گونه ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paired: همایند شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discovery: کشف ، اکتشاف Important discoveryکشف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

credited: مفتخر شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neutral: خنثی Neutral stimulusمحرک خنثی ( ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orginally: در ابتدا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

procedure: روش رویه راهکار طریقه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tone: صوت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heard: شنیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elicits: فراخوانی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elicits: فراخوانی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

innate: فطری ذاتی بالقوه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

involuntary: غیر عمدی از روی ناهشیاری غیر ارادی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trial: کوشش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

previously: قبل تر، درگذشته قبلا ، قبل از اینکه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

generally: عموما، درکل، به طور کلی، اجمالا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slamming: بسته شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is an example: در این نمونه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

undergo: دستخوش چیزی قرار گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prominent: برجسته، معلوم، سرامد، مشخص شده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

operant: کنشگر Operant conditioningشرطی ساز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

operant: کنشگر Operant conditioningشرطی ساز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paced: پس و پیش رفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paced: پس و پیش رفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concluded: نتیجه گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

propose: مطرح کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

law of effect: قانون اثر ( روانشناسی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proponent: طرفدار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

favorable: خوشایند، لذت بخش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

less: کمتر، کاهش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chamber: اتاقک Special chamberاتاقک خاص

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چشته: طعمه، نواله، چاشنی، مزه، چاشت معنی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cumulative recorder: تراکم نگار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

identified: شناخته شده مشخص کردن تعیین کردن برج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strengthened: نیرومند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

notice: توجه کنید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extinction: تکرار نکردن رفتار یا خاموشی نوعی از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desirable: لذت بخش خوشایند مورد پسند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instances: موارذ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instances: موارد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

broad: کلی مثلا دونوع کلی Two broad types

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crucial: با اهمیت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pleasurable: خوشایند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pleasurable: خوشایند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aversive: منزجر کننده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

weakens: ضعیف شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weakens: ضعیف شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eventual: عاقبت، درنهایت، در اخر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disappearance: ناپدید شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reinforced: تقویت شدن رفتار ( روانشناسی ) که دو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

replace: جابجایی، جایگزینی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

applying: اجرا کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reprimand: توبیخ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scolding: سرزنش کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scolding: سرزنش کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obvious: اشکار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

monetary fines: جریمه های نقدی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chaining: زنجیره سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chaining: زنجیره سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engage: انجام دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ordinarily: معمولا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yield: به بار اوردن ( پیامد، نتیجه )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

been made: تامین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pieceworkers: کارگران کارمزدی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pieceworker: کارگر کارمزدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forth: ال اخر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

occasionally: هر از گاهی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

putting on lotion: کرم زدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

endless: بینهایت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beyond: فراتر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mentalistic: ذهن گرایانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

remains: کماکان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be know: معروف شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

require: نیاز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

verbal instruction: دستورالعمل کلامی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

verbal instruction: دستورالعمل کلامی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soundly: حسابی مثلا شخص حسابی کتک خورد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

criticize: سرزنش کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

filled: پر از چیزی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gleefully: خوشحالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instance: For instance=for exampleبعنوان نمون ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

restlessly: بی قرار مثال: Paced restlesslyبا بی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intrigued: کنجکاو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vainly: بیهوده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manner: شیوه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conclusive: قطعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respects: جنبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

botanists: گیاه شناس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

botanist: گیاه شناس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

botanist: گیاه شناس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clearest: واضح ترین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assumptions: فرض ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assertion: اظهار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand: معتبر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

utile: موثر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

procedures: Methods

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unassembled: قطعات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reaching: دستیابی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the initial state: حالت مقدماتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contemplating: تامل کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

firs: اولا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

formulate: تدوین کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hidden costs: ضرر های پنهان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adopt: به کار بردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yellow pages: دفترچه تلفن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respect: With respect در رابطه با. . . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

present case: مورد موجود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prefere: ترجیح دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

similary: همچنین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dividing: تقسیم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reduce: کاهش دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stems: ناشی شدن از

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

difficulties: مشکلات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gathering: گرداوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perspiration: عرق ریختن، سخت کوشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

illumination: روشنگری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

encourage: ترغیب کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

similarity: نقطه مشترک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do not apply: کاربرد ندارد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commonly: همگانی، عمومی، متداول

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the g factor: عامل g در روانسنجی اسپیرمن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twins reared: دو قلو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

theoretical: نظری Theoretical purposes مقاصد نظ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

theoretical: نظری Theoretical purposes مقاصد نظ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strictly: صرفا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distribution: Distribution Of scores توزیع نمرات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inferred: نتیجه گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

answerable: مستلزم جوابگو مسئول

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monarchic: سلطنتی

١ سال پیش

مدال‌های محمد حاتمی نژاد