ترجمههای محدثه مُلائی (٣)
٧٥
٦ سال پیش
The dean's very insistent that they should finish the papers in time.
٠
دین بسیار تأکید داشت که آنان باید مقالات شان را سر وقت به اتمام برسانند.
٦ سال پیش
She's a most insistent person; she won't take 'no' for an answer.
-٢
او قوی ترین فرد است؛هرگز نه نمی گوید.
٦ سال پیش
Why are you so insistent that we leave tonight?
٢
چرا این قدر اصرار دارید که ما امشب برویم؟