نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grave thoughts: جدیت، جذبه، ابهت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be at one with somebody: احساس آرامش کردن، احساس راحتی کردن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
henchmen: دار و دسته، حواریون ( اصطلاحا، یارا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
no hard feelings: به دل نگیریا، یه وقت از دستم ناراحت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hover over: پرسه زدن در اطرافِ. . . ، بالا و پا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
canopy: چتر درختان، سایه ی درختان متراکم ( ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
babushka: نوعی روسری که زنان کشاورز روس به رو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
oblige: پذیرفتن، تبعیت کردن، مطابق با میل ی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
on sight: فورا، در آن، درجا، بی درنگ، یک مرتب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
on sight: فورا، در آن، درجا، بی درنگ، یک مرتب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bear hug: محکم در آغوش کشیدن، محکم بغل کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
miss: پرهیز کردن، دوری کردن، جلوگیری کردن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
post: علاوه بر معادل های بالا، معنی چپر، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
posted: اعلام شده
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
swirl around: تکان خوردن، به اطراف جابجا شدن، چرخ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lackluster: درمفهوم عام: به دردنخور
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
against: آنسوی، آن سمتِ، آن طرفِ ( برای نشان ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tortured: رنجیده، عذاب دیده، شکنجه شده، آزار ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
until the end of time: همیشه ی خدا، تا ابد، تا ابدالدهر، ت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
overcome: تحت تأثیر چیزی بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
i can tell you: مشخصه، واضحه، تابلوئه، یا به حالتی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
participate: حاضر شدن، حضور داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
meeting place: محل تجمع، محل گردآمدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mope about: سرگردان بودن، بلاتکلیف بودن، احساس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
flirt: الزاما معنای لاس زدن نمی دهد، لاس ز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
absentmindedly: بدون توجه به اطراف، بدون اینکه بدان ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
specs of: بخش های، ذراتِ، تکه های
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
shabbily: ژنده، کهنه، نامرغوب
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pay cut: کاهش دستمزد، کم کردن حقوق
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pay cut: کاهش دستمزد، کم کردن حقوق
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take pay cut: به دستمزد کم راضی شدن، کاهش حقوق را ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
retail clerk: فروشنده، کارمند صندوق، کارمند پشت د ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep to oneself: گوشه نشینی کردن، گوشه نشین شدن، اجت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
living arrangement: مقدمات زندگی، تمهیدات زندگی، سر و س ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wistful: غمگین و ناراحت بودن به این دلیل که ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
check ticket: برگه ای که در ساختمان های خاص همچون ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
spout off: چرت و پرت گفتن، مزخرف گفتن، دری وری ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spout off: چرت و پرت گفتن، مزخرف گفتن، دری وری ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spout off: شر و ور گفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mythologizing: اسطوره سازی، گنده کردنِ کسی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
zealous: دو آتشه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
horn rimmed: شاخی، عینکِ دسته شاخی، عینک های قاب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
horn rimmed: شاخی، عینکِ دسته شاخی، عینک های قاب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
roll your eyes: چپ چپ نگاه کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hold on to: محکم گرفتن، محکم نگه داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blank: پریشان، پریشان حال
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
catch sight of: یک نظر چیزی/کسی را دیدن، چشم به کسی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
alpha and amega: تماما، موبه مو، واو به واو ، صفر تا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
alpha and omega: تماما، موبه مو/واو به واو ، صفر تا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
alpha and omega: تماما، موبه مو/واو به واو ، صفر تا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gave away: لودادن، فاش کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rigidly: با جدیت، خیلی جدی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swipe through: از میانِ چیزی رد کردن، میانِ چیزی ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
swipe through: از میانِ چیزی رد کردن، میانِ چیزی ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make up: از خود درآوردن، از خود ساختن ( درمو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
click one's tongue: با زبان صدا در آوردن، همچون صدایی ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
for one reason or another: به هزار و یک دلیل، به هر دلیلی که ش ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
one way or another: هرجور که شده، هرطور که شده
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
trundle: به آرامی حرکت کردن، به آرامی پیش رف ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blackout curtains: پرده های تیره، نوعی پرده که رنگ آن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blackout curtains: پرده های تیره، نوعی پرده که رنگ آن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bullshit artist: دروغگو، کلاش، شارلاتان، نیرنگ باز، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
quality: حالت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
condensation: بخار کردن شیشه عینک، پنجره و. . . ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wander off: هنگام صحبت از موضوعی به موضوع دیگر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
discomfort: معذب بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
absentminded: کسی که برای جلوگیری از فکر کردن درب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bitter: سرد، سوزناک، سوز، تند و تیز
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bite into: با دندان گاز گرفتن، با دندان فشار د ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
impression: نظر
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bland: بی احساس، خسته کننده، بی روح، عادی، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unremarkable: عادی، معمولی، نه چندان خوب، خسته کن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
leery: جناب نوروزی زبان شیرینِ پارسی به قد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
win over: اعتماد کسی را جلب کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dissolve: محو شدن، گُم شدن از دیدگان
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
admission: پذیرفتن، اقرار ، تایید، رضایت، تحسی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
more than: بیش از حد
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chase away: دنبال کردن، مجبور به فرار کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fostering: ایجاد، ترویج
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lamenting: تأسف، سوگواری، ناراحتی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lamenting: تأسف، سوگواری، ناراحتی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
resolve: عزم، خواست، اراده
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sweep: سریع حرکت کردن، درحرکت سریع رفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cavern: اتاقی بزرگ و بی سرو ته، اتاقِ لخت و ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
flip over: پشت و رو کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
kandinsky: واسیلی کاندینسکی، نقاش روس
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come by: تهیه کردن، جفت و جور کردن، ردیف کرد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
border into: احاطه کردن، دور چیزی را گرفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
frame: احاطه کردن، دور چیزی را گرفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
resistance: مبارزه، ضدیت ورزیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pace around: گشت زدن، دور چیزی گشتن، قدم زدن، اط ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
helping: مقدار، بخش ( در رابطه باغذا و نوشید ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
without force: بی اهمیت، غیرضروری، غیرواجب، نا مهم
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
coal burner: زغال سوز، در واقع زغال سنگ سوز. دست ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
charcoal burner: زغال سوز
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bide ones time: دنبال زمان مناسب گشتن، منتظر وقتِ خ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
derisively: پوزخند زنان، به حالت استهزا، به حال ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sardonically: به حالت مسخره، به حالت ریشخند، ریشخ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mocking: مسخره، پوزخند آمیز، خنده دار
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mockingly: به حالت مسخره کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stiff: بی حرکت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
peer around: اطراف را بررسی کردن، دور و بر را پا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pasty: رنگ مثل گچ
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
strike off: ازکسی چیزی جداکردن/شدن، راه/مسیر را ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spur: تحریک کردن، انگیزه دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scratch out: خط زدن بخشی از کار یا نوشته برای پن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
scratched out: خط زدن بخشی از کار یا نوشته برای پن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
snugly: به شکلی راحت، به طرز جمع و جوری، به ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
resort: دست به دامن شدن، انجام دادن، روی آو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
intense: پُررنگ، سیر
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
trim: کوتاه کردن کمِ مو
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
at any rate: به هر حال، هر طور که باشد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ruffling: چین دار، درحال تکان خوردن، چرخان
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the effort: هنگام انجام کار
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cast a pall over: ناراحت کردن، حال کسی را گرفتن، ضدحا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
acknowledgment: تقدیر و تشکر
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
startling: شگفت آور، حیرت انگیز، عالی، چشمگیر، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
streak: خط، خط دار، نوار
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
upturned: رو به بالا
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
relent: دست کشیدن، وا دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tie up: اشغال بودن/کردن خط تلفن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
delousing: شپش زدایی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
delousing: شپش زدایی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
as hell: مثل چی، مث خر، مثل سگ
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
skirt: دور زدن، پیچاندن، از دور چیزی رد شد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
drop into: نشستن، فرو افتادن، لم دادن، انداختن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
scratchy: زمخت، نابه هنجار، سخت، خشن، سنگین، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scratchy: زمخت، نابه هنجار، سخت، خشن، سنگین، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
strike: تحت تأثیر گذاشتن، توجه را جلب کردن، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be up to no good: ریگی به کفشِ کسی بودن، نیت بد داشتن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
account for: در بر گرفتن، شامل شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pompom: منگوله
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fall in line: همرنگ جماعت شدن، مانند بقیه رفتار ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
seep into: نفوذ کردن به جایی، رسوخ کردن به درو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
seep into: نفوذ کردن به جایی، رسوخ کردن به درو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
faint heartedness: ترس، بزدلی، ترسو بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
calculating: سنگدل، بی رحم، ظالم، بی مروت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
papers: مدارک، مدارک شناسایی، کارتهای شناسا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
papers: مدارک، مدارک شناسایی، کارتهای شناسا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
swung: برگرداندن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wave through: با دست اشاره کردن برای عبور کسی یا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blas: خونسرد، بی تفاوت، بی اعتنا، نا مشتا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unattended: به امان خدا رها کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
light upon: شانسی پیدا کردن، دست به چیزی خوردن، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ducked into: وارد جایی شدن، درونِ چیزی رفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
congregated: جمع شده ، گرد آمده، تجمع کرده
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pour onto: پول را جایی ریختن، پول را صرف چیزی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tortured: غیر رُک، تغییر یافته، تحریف شده، از ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
chaise: صندلیِ تخت گونه، تخت، نیمکتِ راحتی، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chaise: صندلیِ تخت گونه، تخت، نیمکتِ راحتی، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
strategical: راهبردی، سوق الجیشی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pull away: راه افتادن، حرکت کردن، جلو رفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
snap: حرکتِ سریع، حرکت ناگهانی و تند
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
severely: با تحکم، به حالتِ تندی، به شکلِ زنن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
call away: از کسی خواستن برای ترکِ جایی، درخوا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
call away: از کسی خواستن برای ترکِ جایی، درخوا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
that is: یعنی، به این معنا که
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ferocity: سنگدلی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
contort into: درآمدن، تغییر پیدا کردن، تبدیل شدن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
flare away: پخش شدن، بیرون آمدن، شیوع یافتن، خا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not be lost on someone: برای کسی اثر داشتن، برای کسی فایده ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
not be lost on someone: برای کسی اثر داشتن، برای کسی فایده ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if the truth be known: راستشو بگم، راستشو بخوای، حقیقتش، ر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
truth be told: راستشو بگم، حقیقتش
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mended stockings: جورابهای وصله شده، جوراب وصله پینه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
slosh: ریختن، بیرون آمدن، پخش شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
at a loss for words: حرفی برای زدن نداشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fare: برنامه، سرگرمی، چیزی که به عنوان سر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
accent: آمدن، خوردن ( درمورد لباس استفاده م ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
much like: درست مثلِ، دقیقا شکلِ
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flirtation: دلبری کردن، خود را شیرین کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get under one's skin: رو مخ کسی رفتن، رو اعصاب کسی رفتن، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
book of matches: کبریت جیبی، کبریت مقوایی، کبریت کاغ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hint: ذره، اندک، جز، کم
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
blood rushed to his face: صورتش سرخ شد، از خجالت یا عصبانیت ی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
biting through: تو رفتن، داخل شدن، فرو رفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
frown: ناراحتی، آویزان شدن لب و لوچه، غمگی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
venture out: دل به دریازدن و بیرون رفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
judging from: باتوجه به، با درنظر گرفتنِ
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
steely eyed: نگاه نافذ، نگاه سنگین، نگاهِ سخت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lazily: به آرامی، ت خفیف
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
puffed up: خودستا، قیافه گیر، خودچس پندار
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in full force: با تمام قوا، با تمام نیرو
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
roman nose: دماغ عقابی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
well bred: اصیل، نژاده
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
break forth: ادامه یافتن، ادامه پیدا کردن، با اش ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
burst forward: ادامه یافتن، ادامه پیدا کردن، با اش ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
feed on: دامن زدن، افزایش دادن، خوراک تهیه ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
feed on: دامن زدن، افزایش دادن، خوراک تهیه ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
level: جایگاه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
timbre: آهنگ صدا
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sweep up: بلند کردن کسی یا چیزی با حرکتی سریع
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
brush away: کنار گذاشتن، پاک کردن، از بین بردن، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
damp: نمور
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
moaning: ناله کنان، شیون کنان، زاری کنان، گر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
trainmaster: مدیر قطار، مسئول قطار، مسئول ایستگا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
airs: قیافه گرفتن، خودبرتر بینی، ناز و اد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a show of: جلب توجه کردن، دل به دست آوردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
half heartedly: با بی میلی، برای از سر واکردن، با د ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in effect: درواقع، در اصل، در حقیقت، عملا
٤ ماه پیش