تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "A time of high" به طور کلی به دوره ای اشاره دارد که در آن چیزی در اوج خود قرار دارد یا به بالاترین سطح خود رسیده است. مثال ها: - "After wi ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عبارت "take steps" به معنای "اقدام کردن" یا "اقدامات لازم را انجام دادن" است. این عبارت معمولاً به معنای انجام کارهایی برای رسیدن به یک هدف خاص یا حل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "raise an army" به معنای "تشکیل یک ارتش" یا "جمع آوری نیروهای نظامی" است. این عبارت معمولاً به فرآیند جذب و سازماندهی افراد برای تشکیل یک نیروی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسمومیت خونی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسمومیت خونی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مبلغ ناچیز مبلغ با شکوه ( به صورت طنز - منظور همون کم و ناچیزه و حالت مسخره کردن داره ) a princely amount of money is very large – often used humor ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Cheat Fate معنی: "Cheat fate" به معنای غلبه بر سرنوشت یا تغییر دادن مسیری است که به نظر می رسد تقدیر برای فرد تعیین کرده است. مثال ها: 1. "She work ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهره شطرنج مترادف - - - - > chess piece

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "sit in for sb" به معنای جایگزین شدن یا به جای کسی دیگر عمل کردن است، معمولاً در زمینه های کاری یا آموزشی. این عبارت به زمانی اشاره دارد که شخص ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "sit on your hands" به معنای عدم اقدام یا بی تحرکی در مواجهه با یک موقعیت یا مشکل است. این عبارت معمولاً زمانی به کار می رود که کسی به جای اقدا ...

پیشنهاد
٠

عبارت "be in a good/bad state of repair" به معنای "در وضعیت خوبی/بدی از نظر تعمیر و نگهداری ( از نظر فنی ) بودن" است. این عبارت معمولاً برای توصیف وض ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در وضعیت مناسبی نبودن شرایط مناسبی نداشتن

پیشنهاد
٠

در وضعیت مناسبی نبودن، شرایط مناسبی نداشتن ( برای انجام کاری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با - با بسیاری از - بسیاری از با . . . . . . . فراوان با . . . . . . . زیاد With many thanks = با تشکر فراوان With many people = با افراد زیادی With ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مازاد بر نیاز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چشمگیر - محسوس - قابل توجه - علامت دار - نشانه دار - آشکار - مشخص - شاخص ( شناخته شده به چیزی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نرم کننده لباس ( American English )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیفتی کار کردن، نوبتی کار کردن به صورت شیفتی یا نوبتی کار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

که در مورد آن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جذاب، زیبا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دکمه ( لباس، کنترل و . . . ) دکمه بستن Unbotton=دکمه باز کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهرت پیدا کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

MoM= minutes of meeting خلاصه ی مذاکرات و جلسات و تصمیم های اتخاذ شده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

MoM= minutes of meeting خلاصه ی مذاکرات و جلسات و تصمیم های اتخاذ شده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

قرار ملاقات نوبت ( دکتر ) انتصاب ( شغل یا مسئولیتی )

پیشنهاد
٠

عابر بانک - دستگاه خودپرداز Syn= cash machine