پیشنهادهای MF7 (٢٦)
عبارت "A time of high" به طور کلی به دوره ای اشاره دارد که در آن چیزی در اوج خود قرار دارد یا به بالاترین سطح خود رسیده است. مثال ها: - "After wi ...
عبارت "take steps" به معنای "اقدام کردن" یا "اقدامات لازم را انجام دادن" است. این عبارت معمولاً به معنای انجام کارهایی برای رسیدن به یک هدف خاص یا حل ...
عبارت "raise an army" به معنای "تشکیل یک ارتش" یا "جمع آوری نیروهای نظامی" است. این عبارت معمولاً به فرآیند جذب و سازماندهی افراد برای تشکیل یک نیروی ...
مسمومیت خونی
مسمومیت خونی
مبلغ ناچیز مبلغ با شکوه ( به صورت طنز - منظور همون کم و ناچیزه و حالت مسخره کردن داره ) a princely amount of money is very large – often used humor ...
Cheat Fate معنی: "Cheat fate" به معنای غلبه بر سرنوشت یا تغییر دادن مسیری است که به نظر می رسد تقدیر برای فرد تعیین کرده است. مثال ها: 1. "She work ...
مهره شطرنج مترادف - - - - > chess piece
عبارت "sit in for sb" به معنای جایگزین شدن یا به جای کسی دیگر عمل کردن است، معمولاً در زمینه های کاری یا آموزشی. این عبارت به زمانی اشاره دارد که شخص ...
عبارت "sit on your hands" به معنای عدم اقدام یا بی تحرکی در مواجهه با یک موقعیت یا مشکل است. این عبارت معمولاً زمانی به کار می رود که کسی به جای اقدا ...
عبارت "be in a good/bad state of repair" به معنای "در وضعیت خوبی/بدی از نظر تعمیر و نگهداری ( از نظر فنی ) بودن" است. این عبارت معمولاً برای توصیف وض ...
در وضعیت مناسبی نبودن شرایط مناسبی نداشتن
در وضعیت مناسبی نبودن، شرایط مناسبی نداشتن ( برای انجام کاری )
با - با بسیاری از - بسیاری از با . . . . . . . فراوان با . . . . . . . زیاد With many thanks = با تشکر فراوان With many people = با افراد زیادی With ...
مازاد بر نیاز
چشمگیر - محسوس - قابل توجه - علامت دار - نشانه دار - آشکار - مشخص - شاخص ( شناخته شده به چیزی )
نرم کننده لباس ( American English )
شیفتی کار کردن، نوبتی کار کردن به صورت شیفتی یا نوبتی کار کردن
که در مورد آن
جذاب، زیبا
دکمه ( لباس، کنترل و . . . ) دکمه بستن Unbotton=دکمه باز کردن
شهرت پیدا کردن
MoM= minutes of meeting خلاصه ی مذاکرات و جلسات و تصمیم های اتخاذ شده
MoM= minutes of meeting خلاصه ی مذاکرات و جلسات و تصمیم های اتخاذ شده
قرار ملاقات نوبت ( دکتر ) انتصاب ( شغل یا مسئولیتی )
عابر بانک - دستگاه خودپرداز Syn= cash machine