متین خدایی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obese: چاق

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

twitch: انقباض ناگهانی عضله

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regarding: در مورد، در باره

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn in: به رختخواب رفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dominant: غالب، مسلط

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

faint: غش کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

politics: سیاست

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

accusing: متهم کننده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

analyze: تجزیه و تحلیل کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arrangement: برنامه ریزی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arson: ایجاد آتش سوزی عمدی

٩ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arrange: تدارک دیدن، ترتیب دادن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

extract: ( دندان پزشکی ) کشیدن دندان

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

DIP: افت و کاهش ( دما و . . . )

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disrupt: مختل کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ahead: جلوتر، پیش تر

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

set up: تاسیس کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

courtesy: رایگان provided free of charge

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drop sb off: کسی را به جایی رساندن و پیاده کردن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

groan: ناله کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impression: نظر، فکر، برداشت

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

point of view: دیدگاه، نظر

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sheer: کامل، محض

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

show off: پز دادن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sulk: قهر کردن، اخم کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wave: دست تکان دادن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beneficial: مفید

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fire: اخراج کردن از کار ( به عنوان جریمه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reckon: گمان کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rem sleep: دوره خواب با حرکات سریع چشم ( که فر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

siesta: خواب نیمروز، قیلوله

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sleepwalker: کسی که در خواب راه می رود، خواب گرد

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

up to: تا ( حدودی )

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

desperate: بسیار سخت، بی امید

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distressing: دردناک، بسیار ناراحت کننده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indian: سرخپوست

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leisure: فراغت، تفریح

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

twig: شاخه کوچک، ترکه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vcr: دستگاه ضبط و پخش ویدیو

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

demanding: طاقت فرسا، نیازمند توجه بسیار

٩ ماه پیش

مدال‌های متین خدایی