مسقوط طلا - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incursion: ورود ناگهانی و ناخواسته به مکانی تح ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unless otherwise: مگر در صورتیکه . . . مگه اینکه . . ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carpal tunnel: شایعترین نوروپاتی عصب می باشد که در ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

booster dose: دوز تقویتی یا دوز تکرار برای اطمین ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

RPG: Rocket - Propelled Grenade یا به صو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

famine: drought : خشکسالی ( بی آبی ) fami ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crotch: بچه ها به خشتک میگن seat یا seat of ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aft: قسمت عقب aft قسمت جلو fore

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transvestite: کسی که لباس جنس مخالف را می پوشد ( ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

motion sickness: حرکت زدگی شامل: car sickness راه زد ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ablution: یک کلمه رسمی است و به صورت جمع میاد ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ungodly hours: Very early in the morning or very l ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prequel: ماقبل - پیشین فیلم ( یه دفعه تو س ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

earthbound: محدود به زمین ( قادر به ترک سطح زمی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aptly named: شایسته نام نامی به جا aptly در این ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how about that: برای مواقعی استفاده میشه که تاکید ک ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the degree to which: اینکه تا چه حدی . . .

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muffin top: {عامیانه} پهلو و دور شکم که از پیرا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to a large degree: تا حد زیادی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leafy: سر سبز - پر شاخ و برگ

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slipstream: جریان پس رو

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

otolith: سنگیزه های گوش داخلی ( inner ear ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misfire: 1 - نارسایی - ناکامی 2 - در مکانیک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come up short: to fail to win or achieve something ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smokestack: دودکش های بزرگ کارخانه جات

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have under ones belt: داشتن ( چیزی یا موفقیتی ) در توشه ت ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go through channel: طی کردن از راه قانونی - کاغذ بازی ا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opposable thumb: Opposable thumbs is what humans and ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impetus: نیروی محرکه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excel: خبره بودن در کاری یا چیزی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

woodstock: وودستاک جشنواره معروف موسیقی و رقص ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

right down to: تا میرسه به . . . حتی شاملِ ( بر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breaking news: واژه ی Breaking یعنی شکستن یا ایجاد ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fair weather: [در هواشناسی] هوای صاف

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

international date line: خط روز گردان یا خط بین المللی زمان ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commission: 1 - هیئت ( اسم ) - هیئت گذاری ( فعل ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instantaneous: ناگهانی - یک دفعه ای

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

salvage: salvage: بازیابی ( مصرف مجدد ) rec ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hunk: مرد خوش هیکل و جذاب، هیکل دار و گیر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

park ranger: محیط بان یا پارک بان کسی که شغلش مح ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relapse: دوباره برگشتن سر نقطه ی اول

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

masters degree: درجه فوق لیسانس

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

language arts: درس یا هنرهای تقویت زبان

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

open ended questions: سوالات استدلالی یا تشریحی که نیاز ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tighty whities: شرت سفید و چسبان مردانه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

virtual: ببینید معنی این واژه بستگی به حالت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let slide: پشت گوش انداختن و اهمیت ندادن - بیخ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inertia: در فیزیک به معنای "یکنواختی" یا هما ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tylenol: اسم یک شرکت داروسازی آمریکایی است ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cute: یعنی خدا نکنه یه کلمه راه شو گم کنه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

life transforming care: نوعی مراقبت و حمایت از کسانی است که ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

motorway: اتوبان - بزرگ راه British: Motorway ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outrageous: قبیح - زننده ( چیزی باعث شوک میشه ...

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fix up: معنی اول: تعمیر کردن و درست کردن مع ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bottom out: به پایینترین حد خود رسیدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beats me: همین اصطلاح بخوایم خیلی شدت بدیم به ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

symbiotic algae: جلبک های همزیست

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retro: سبک قدیمی - ظاهر قدیمی BMW still ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gravel: سنگ ریزه - ریگ

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devolve into: to change from one thing to another ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unobstructed: واضح - صاف و زلال ( بدون مانع یا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

progressive: افزاینده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tint: تن رنگ ( یعنی ردی یا اثری از یک رنگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

missionary: ترویج و تبلیغ دین ( در یک کشور خارج ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rub the wrong way: داره از چشمم می افته

١٠ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١٠ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

service ceiling: [هوانوردی] ارتفاعی که در آن هواپیما ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

service ceiling: [هوانوردی] ارتفاعی که در آن هواپیما ...

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

absolute ceiling: [هوانوردی] سقف مطلق ارتفاعی که هوا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

absolute ceiling: [هوانوردی] سقف مطلق ارتفاعی که هوا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bonus points: بن خرید پس از خرید هر کالا، به حساب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bonus points: بن خرید پس از خرید هر کالا، به حساب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reward points: بن خرید پس از خرید هر کالا، به حساب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reward points: بن خرید پس از خرید هر کالا، به حساب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the same league: برابر بودن با کسی یا چیزی - هم رده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the same league: برابر بودن با کسی یا چیزی - هم رده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

added to that: علاوه بر آن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

added to that: علاوه بر آن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amount to much: زیاد به چشم خوردن یا به حساب آمدن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

credited with: منسوب به دستیابی موفقیت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

joking around: به شوخی گرفتن - مسخره بازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

joking around: به شوخی گرفتن - مسخره بازی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

know all too well: خیلی خوب شناختن کسی یا چیزی I know ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

know all too well: خیلی خوب شناختن کسی یا چیزی I know ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

act through: عمل کردن در بازه ی . . .

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

repeat yourself: تکرار کردن یه کلمه یا جمله به صورت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

repeat yourself: تکرار کردن یه کلمه یا جمله به صورت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

getting at: [غیر رسمی, محاوره ای] ?What are yo ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bush plane: هواپیمای کوچک تک موتوره مخصوص فرود ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bush plane: هواپیمای کوچک تک موتوره مخصوص فرود ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by necessity: اگر در وسط جمله به کار رود به معنای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wind drift: انحراف باد wind drift = wind defle ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wind drift: انحراف باد wind drift = wind defle ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as late as: تا همین اواخرِ . . .

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

means of: به منظورِ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

means of: به منظورِ

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in most respects: در بیشتر جهات، از بسیاری از لحاظ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in most respects: در بیشتر جهات، از بسیاری از لحاظ

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

right down to: تا میرسه به . . . حتی شاملِ ( بر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right down to: تا میرسه به . . . حتی شاملِ ( بر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

send along: فرستادن دنبال کسی یا چیزی I'd sen ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

send along: فرستادن دنبال کسی یا چیزی I'd sen ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cleanliness is next to godliness: پاکیزگی نشانه ایمان است عربی: النظ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cleanliness is next to godliness: پاکیزگی نشانه ایمان است عربی: النظ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

universal appeal: گیرایش همگانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

universal appeal: گیرایش همگانی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take profit: بهره بردن - سود کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take profit: بهره بردن - سود کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strumming away: نواختن و زدن موسیقی ( دست کشیدن ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strumming away: نواختن و زدن موسیقی ( دست کشیدن ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

making things worse: اوضاع رو از چیزی که هست بدتر کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

making things worse: اوضاع رو از چیزی که هست بدتر کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take on water: To slowly fill with water

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take on water: To slowly fill with water

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

working life: the part of a person's life when th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bitter end: تا دم مرگ، تا آخر ، به هر قیمتی شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dead reckoning: reckoning به معنای ناوبری است اما و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

isogonic line: اختلاف بین True North ( شمال واقعی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

isogonic line: اختلاف بین True North ( شمال واقعی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kinesthetic sense: حس لمسی قوه ی حسی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aptly named: شایسته نام نامی به جا aptly در این ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aptly named: شایسته نام نامی به جا aptly در این ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

home base: a place where someone or something ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

home base: a place where someone or something ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intermediate airport: فرودگاه میانی یا بین راهی مثال میز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intermediate airport: فرودگاه میانی یا بین راهی مثال میز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devise: دست و پا کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flabbergasted: هنگ کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

motorway: اتوبان - بزرگ راه British: Motorway ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

two lane: جاده های دو بخشی راهی است عریض و دو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

two lane: جاده های دو بخشی راهی است عریض و دو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

directly proportional: رابطه یا نسبت مستقیم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

directly proportional: رابطه یا نسبت مستقیم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

synopsis: ۱. خلاصه و مختصر چیزی ۲. رویکرد to ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uninjured: جان سالم بدر بردن - صدمه ندیدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uninjured: جان سالم بدر بردن - صدمه ندیدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

procuring: ( با تلاش ) به دست آوردن to obtain ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air interdiction: پدافند هوایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

air interdiction: پدافند هوایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

foreseeable: قابل رویت - قابل پیش بینی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

compass rose: گُلباد قطب نما صفحهٔ مدوری است بر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compass rose: گُلباد قطب نما صفحهٔ مدوری است بر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sediment: ته نشست ( مواد جامد و ریز در کف ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arguably: یقیناً به جرأت میشه گفت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at the instant: در لحظه ای که

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at the instant: در لحظه ای که

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outrigger: a long piece of wood that is attach ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mousse: در محاوره آمریکایی شنیده شده به این ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retro: سبک قدیمی - ظاهر قدیمی BMW still ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barber pole: میله ای راه راه و خط خطی با رنگ های ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cone of confusion: [هوانوردی] قیف گمراه کننده ایستگاه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cone of confusion: [هوانوردی] قیف گمراه کننده ایستگاه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep your hands to yourself: دستتو بکش! بهش دست نزن!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep your hands to yourself: دستتو بکش! بهش دست نزن!

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

closure speed: مجموع سرعت نزدیک شدن دو وسیله ی نقی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

closure speed: مجموع سرعت نزدیک شدن دو وسیله ی نقی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nondirectional: فاقد جهت خاصی ( موثر در تمام جهات )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

putter: در بازی گلف به صورت کلی ۲ نوع چوب و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

driver: در بازی گلف به صورت کلی ۲ نوع چوب و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

festivity: جشن ( مناسبت خاص )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

festivity: جشن ( مناسبت خاص )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unmodulated: غیر تنظیمی حالاتی که هیچ سیگنالی به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unmodulated: غیر تنظیمی حالاتی که هیچ سیگنالی به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blip: به نقاط سبز رنگ روی صفحه رادار که ن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

geographic coordinate: مختصات جغرافیایی محل تقاطع خطوط عر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

geographic coordinate: مختصات جغرافیایی محل تقاطع خطوط عر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bygones be bygones: If two people let bygones be bygone ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

got a point: you’ve got a point به نکته ی مهمی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beyond the scope of: It means that something is out of r ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beyond the scope of: It means that something is out of r ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

off shore wind: بادی که از دریا به طرف ساحل می وزد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off shore wind: بادی که از دریا به طرف ساحل می وزد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

st elmo: آتش سنت المو ( St. Elmo’s Fire ) نا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

st elmo: آتش سنت المو ( St. Elmo’s Fire ) نا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lightning bolt: جرقه یا برق ناشی از صاعقه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

static wick: تیرک های برق گیر که روی لبه ی بال و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

static wick: تیرک های برق گیر که روی لبه ی بال و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

telescopic sight: دوربین شکاری تک چشمی که روی اسلحه ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

telescopic sight: دوربین شکاری تک چشمی که روی اسلحه ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

supersecret: کاملا محرمانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supersecret: کاملا محرمانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inertial: [فیزیک] نیروی لَختی یا مانْدگری تما ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inertial: [فیزیک] نیروی لَختی یا مانْدگری تما ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quite a penny: a large amount of money پول هنگفت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quite a penny: a large amount of money پول هنگفت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tenaciously: قاطعانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dramatic: dramatic واضح dramatically به وضوح

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lawsuit: دادخواست میشه petition سندی یا برگه ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های مسقوط طلا