پیشنهادهای امیرمسعودمسعودی (٨٦)
چکار= رَمن چکه چکره> قطره چکار> قطار خَزَند= قطار= چکار #برگرفته - از - فرهنگ - نامه - ( ( چیلو ) ) #اسل - شناسی - واژگان - فارسی - از - ( ( زبان ...
ئبد= عبد= برده، بنده، زرخرید، غلام، نوکر
ملیکا= مل یک ا مل= الکل. در این جا، کنایه از مستی. یک= پسوند هستی ساز. ا= پسوند زن بودن ملیکا= نئمت و خوشی از سرمستی
ویندار= فرآیندی است راینیتاری. که یک شهروند برای غدرت بخشی به پیشه یا آگاهه خویش از این فرآیند زنجیر وار بهره میجوید. زنجیره دَه گانه ( ( ویندار ) ...
مانش گاه= اقامت گاه، هتل= مانش جا، مُهِرا، ایرمان سرا #برگرفته - از - فرهنگ - نامه - ( ( چیلو ) ) #اسل - شناسی - واژگان - فارسی - از - ( ( زبان روز ...
ماسار= ماساژ= ماساد، ماسان درباره ی واژه ی ماساژ: ماس آژ ماس= تماس آژ= نشان رَمن است. ( فرانسه ) از آن جایی که در زبان پارسی یکی از نشانه های رَ ...
پیراستن= اصلاح= بهینه سازی، سازینه، پیراستاری، پیراستگی، نوآرایی، درست کردن، بِه بودبخشیدن، سدا، سلا، سادوت، سَمپَد، سَژود، آراستن، بازسازی، پیراستن ...
آسانیک گر= کسی که پیداخت خود را مهارت ( ( آسانیک گری ) ) برگزیده است.
شلاغ= شلاق= تازیانه، schlag
سفالیک = سرامیک
امیر= نامیرا، جاودان مس= بزرگ ئود= آتش امیرمس ئود= آتش بزرگ جاودان #برگرفته - از - فرهنگ - نامه - ( ( چیلو ) ) #اسل - شناسی - واژگان - فارسی - از - ...
زردا= صحرا= شکست ناپذیر، سه را، چول، یک رنگی، هامون، دشت، دمن، راغ، فلات، بلند گاه، وادی، بادیه، بی آبان، تیه #برگرفته - از - فرهنگ - نامه - ( ( چی ...
اندرز بُدی= coaching اندرز، اندرس، درس هم خانواده هستند. اندرزُبد= مربی ( دانش های نگرشی ) اندرز بُدی= coaching= آموزش به اندازه ی زرف شاگرد برا ...
مگر نه آن که هر سخنی، ( ( واژه مند ) ) است. ما آسانیک گران می دانیم که هر ( ( واژه ای ) ) دارای ساختاری است. آسانیک گری درهالت اسل شناسی، همه ی واژ ...
( ( سازمان فر دولتی ) ) ، ( ( سَفَد ) ) ، ( ( سازمان فر اِواری ) ) ، ( ( سفا ) ) ، ( ( n. g. o ) ) : همستانی که فربازرگانی و فر برداشت سود است. سود ...
آسانیک گری، ( ( پیداخت و شغل ) ) است. شغلی است برای ( ( پویه و پیشه آفرینی ) ) . شاید خودِ آسانیک گر دارای دانگ برای کارآفرینی نباشد و شاید دارند ...
کاهش= تَفَرُّق، تخفیف=کاستگی، کاهش، فروکاهش، کاهانش، فروکاهانش، بها کاهی، بها شکنی، نرخ کاهی، نرخ شکنی برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل ش ...
دپارتمان= د پارت مان= یافته ی جداکننده ی مانا و ماندگار، بخش ( ( د ) ) ، واتی که اگر اول واژه ای باشد، آن واژه رپت، پیوستار و هم رُسشی است، ( ( ...
خپرساناد= مخابرات= خپرسانات برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) . ...
همگان= عموم= همه، همایه، جمایه، کافه، کل، تمام، جمیده، جئمیده برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) ...
خورداد= خرداد، هُردات، پنجمین امشاسپند از شش امشاسپند، امشاسپندبانو نگه دار آب و چیرنده تشنگی، رسایی، اخوراداد، اهورا دادای آسمانی، خُردات، تن درست ...
دوپُختک= بیسکوئیت، بیسکویت= دوپَزه، دوپَزَگ، دوپُخت برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان ...
تسرپ= تصرف= تسرب، از آن خود نمودن، چیرگی، اچیرنمودن، ژپت، به چنگ آوری، دست بُردیک، جیگور، اَویتَن، اَشیت برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل ...
کلاهی= هودی= بافت کلاه دار، بالا پوش کلاه دار، کلاه سرخود
چندی=کمّی، کمیت= شمارفر، شمارگر، هندسه، اندازه، یکا، شمارشی برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ...
آب ریزگاه= توالت= دست به آب، آب خانه، دست شویی، پال آبه، دوره میاه، راهت خانه برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( ز ...
جام جم= تلویزیون= دوراستونتن، وَرویزیون، وَرویزش، نمایانه، دورجم، نما پَرا، نماپخش، تله ویدا، تله هویدا برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل ...
تِلِه= پرت، دور، پرتگاه، tele برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) . ...
تِلِه= پرت، دور، پرتگاه، tele برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) . ...
دیباچه= مقدماتی، مقدمه= دیباجه، پیش آستان، پایه، پیش آغاز برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( ...
گفتار= مفاد= چم، درون مایه، سود مایه، درنوشت گفتاریک= بیانیه، بنیان مایه گفت آهنگ= لحن، ملودی= گفتار، آوا، آواز، نوا، آهنگ، واژ آهنگ، گفت آواز گفتمان ...
آبروخ= اعتبار= ویچور، رواییک، ارج، ارزش، پشتوانه، ورسنگ، هنگ، آب، روایی، ارج شایش، وزین آبر: عبر آبروخ دار= معتبر= روادار، ارج دار، آبرودار، سرشنا ...
کروژه= قروچه= غروژه، گروژه، با دندان چیزی را خرد و له نمودن، Crush گرایش و اِشغ پنهانی به کسی که خرد کننده است برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . ...
چیلو به واژه ی ( ( چیلو ) ) نگاه فرمایید. برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیری ...
یارنده= معاون= دستیار، کمکی برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) . ...
انجام= اجرا، پیش بَری، ژریان، انجامش، برگزار، پیش بُرد، کاربست، کارگزاری، روانه ، کاربستن، به کارگیری برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شنا ...
بدانگه= موقع= به آن گه، گاه، بزنگاه، زمان، هنگام برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان ساز ...
کافه= کاپه، کَفه، کَوه، کهوه، غهوه، cafe، کهفه کاپی= کافی، coffee برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ...
زامن= ضامن= تاوان ده، پاین دانی، پشتی بانی برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیری ...
ئسل= عسل، انگپین، هنگپین، انگبین، هنگبین ژنمور= زنبور= ژنبور برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ...
ئسل= عسل، انگپین، هنگپین، انگبین، هنگبین ژنمور= زنبور= ژنبور برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ...
کهاد= فرعی= ستاکی، پی آیند، پی رو، کنارین، شاخه ای، شاخه برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( ...
توریست= دُورگرد، دُورَست، دُورگَر، دُورگار، دُورِشت، دُورَست، دُورَست برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزم ...
تورک= تُرک، تورَک، تور، تورج، توران، کوچی، کوچنده، کوچیدن. نکته ساستاری: واژه تورک پارسی است. واژه اروپا پارسی است. به تر است گوییم زبان پارسی کهن ...
شیر= لبن، لب، لپ، laban ( اوستیا ) ، lups ( بالتیک ) ، lope ( آلبانی ) ، loope ( آلمانی ) ونیز بدانیم: شِر= شیر، زیستاری گربه سان، نماد ایرانویچ و ...
هُژَبر= شر، دلیر، هُزَبر، شرنر برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) ...
پویه انگاره =پروپوزال انجام پویه وفعالیتی
درسدی. سد=100 صد= اشتباه نوشتاری واژه ی سد.
سازمان مردم نهاد نامی ساختگی و تقلبی است به جای سازمان غیر دولتی. سازمان غیر دولتی فرنام درست است. سازمان فرادولتی. ساز مان فرا ایواری:سفا ( ( سف ...
بانش
پیش نگر، پیش چشم.
روییک
لاستیک
چگونگی، چونی. کمی و کیفی= چند و چون
پیش یاری
کالا
نهاده نما
دستگاه منگنه= دستگاه دُوخت منگنه=دُوخت
دی جی تال= شمارشی
کام رانی
آسان سازی، آسان نمودن
خویشیک
روان دو پارگی، روان دو پارچگی
غازی
ویچ مند= کسی که دارای گستره ی نیرو رانی و فرمان رانی و راه بری است.
دارای گستره ی توان و نیرومندی. ویچ مند= کسی که دارای گستره ی نیرو رانی و فرمان رانی و راه بری است.
پیاوار، فیار، فیدار، فیاوار، فیاور، شوال، اَردَم، مویندی، مویَند، کِرُک، کِروک.
تخصیص
کابل= سیم بافه
دیبایک= هرگونه یک پارچه سازی دارای آماج برای فرآیند یا پویه یا راه بُردرا گویند. زبانزدی است در دانش مانبُدی ( اقتصاد )
آسانیک گری= وَرزه دانشی است که دارنده آن با جایگاه چرگه ای که دارا میشود، گرم آگرم پویه ای برای رسیدن به آماج چرگه میشود. آسانیک گری پویه و پیشه ...
نخشایی
نخشیک گر
نخشیک
گُندافشان. ( گُند=غده )
صحنه// سکوی نمایش و تاتر//چندین نما وپلن دارای یک موضوع در هنر فیلم نامه نویسی
نگاره، نگار، پیکره، نشان، نگاشت، نیکار//نگاشتن، نگارش//بازی
آسانیک گری که پویه و پیشه وی ( ( رده بندی ) ) پیوستگان به یک انجمن و تشکل باشد.
پسوندی برای سرزمین، گستره ی یک سرزمین همانند ( ( ایران ویچ =سرزمین ایران ) ) قلمرو واژه ی پاد و متضاد واژه کشور. کشور مرزبندی و محدود شده ی قلمرو م ...
هم افزایی = Synergy هرگاه دو یا چند نهاد هم آماج و هدف با هم دارای پویه، کنش و واکنش باشند پدیده ای آفریده میشود که آن پدیده ازبرآیند پویه ی تنهای هر ...
دانش آسان سازی روش ها برای رسیدن به یک هدف تیمی یا شخصی در یک تیم
دانش پیاده سازی برنامه ای یک پارچه همگانی برای رسیدن به یک هدف تیمی یا شخصی در یک تیم
آسانیک گری، ارایه راه کار آسان، آسان سازی راه و روش های دشوار
سایت، Site ( در دانش رایانه و کامپیوتر )
سامانه ی آسانیک گری
مزه ی خوش چرب و شیرین انباشته