مسعود خواجه وندی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

descend: به جا ماندن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adjustment: تراز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

baking tray: سینی فر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swath: بخش , قسمت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gag order: ممنوعیت پخش خبر ( بخصوص اخبار جلسات ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nail down: نهایی کردن قرارداد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

garden: فضای سبز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lie flat: تخت خوابیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuck: بلاتکلیفی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

come at the expense of: به قیمت چیزی تمام شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come at the expense of: به قیمت چیزی تمام شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sense of mission: احساس مسئولیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in spotlight: زیر ذره بین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

insanely: فوق العاده , به شدت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insanely: فوق العاده , به شدت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

integration: استقرار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

digestive tract: دستگاه گوارش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

digestive tract: دستگاه گوارش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in its own right: در نوع خود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

classic example: مثال ساده و معروف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

term: term s. th : اصطلاحا چیزی نامیدن مث ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cognitive: تشخیصی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

celebratory: مجلسی ( مناسب یا مربوط به مجالس شاد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drown out: مانع دیدن شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

light swamped: پر از نور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

weather calamities: حوادث طبیعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

but which: اما با این وجود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pivot: تغییر مسیر دادن , به سمتی سوق دادن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

campaign pledge: وعده انتخاباتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sensational: جنجالی , پر التهاب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no data: ناشناخته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

halfway around: آن طرفِ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

semblance: وجودفقط اسم ظاهری بدون داشتن اثر و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

word got out that: خبر . . . پخش شد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

village chief: کدخدا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mass gathering: تجمع پرتعداد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

qualifying round: دور یک هشتم پایانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

two time: دارای دو نیمه ( ورزش )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trove: انبوه, مقدار یا حجم زیاد از چیزی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prove futile: بی حاصل بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pay phone: تلفن عمومی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amsterdam: شهری به این نام در ایالت نیویورک آم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elbow pad: آرنج بند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

first lord of the admiralty: نماینده دولت در نیروی دریایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loss of life and treasure: تلفات جانی و مالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

allied powers: نیروهای متفقین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tenaciously: به شدت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

day 1: روز اول

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overnighter: مسافری که شب جایی می ماند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

carve: جدا کردن ، تفکیک کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vault: ( به قدرت ) رسیدن یا رساندن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make into: تبدیل کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bulging with: پر از

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mount stand: موضع گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devastating: مرگبار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bundled: ( متهم ) کت بسته , دستبند زده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tighten s th's grip: عرصه را تنگ کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

watercraft: آب پیما , وسایلی مانند قایق و کشتی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

watercraft: آب پیما , وسایلی مانند قایق و کشتی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

distantly related: دور از دسترس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trough: چاله

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conviction: جدیت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

emotionally charged: پر احساس , بسیار حساس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emotionally charged: پر احساس , بسیار حساس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ferment: جریان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emissions spewing: آلاینده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

objectives: اهداف میان مدت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flurry: سیل, هجمه

١ سال پیش

مدال‌های مسعود خواجه وندی