مَعصومه عَفراوی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

due to: به دلیل، به علت، ناشی از، در نتیجه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

color photograph: عکس رنگی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

color photograph: عکس رنگی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preserved food: غذای کنسروی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preserved food: غذای کنسروی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nondominant: غیرغالب، غیر برجسته، غیر مسلط

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subtest: زیرآزمون، خرده آزمون

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

standard score: امتیاز استاندارد، امتیاز معیار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

standard score: امتیاز استاندارد، امتیاز معیار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brain dead: کودن، احمق، ازنظر فعالیت مغزی مرده ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

verbalization: پرگویی ، دراز گویی، بیان شفاهی ، فع ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clinical practice: روش و عملکرد بالینی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

postsurgical: پس از جراحی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

minimally: در ساده ترین حالت ممکن ؛ اندکی؛ به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

variability: تغییرپذیری، تنوع، قابلیت تغییر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hypertensive: فشارخون بالا، پرفشاری خون، افزایش د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hypertensive: فشارخون بالا، پرفشاری خون، افزایش د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comparable: قیاس پذیر، قابل مقایسه، مطابق، مشاب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

multicenter: چندمرکزی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

multicenter study: مطالعه ی چندمرکزی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

multicenter study: مطالعه ی چندمرکزی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ventricular: وابسته به شکم ، شکمچه اى ، بطنی ، ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

postinjection: پس تزریق، بعد از تزریق

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

postinjection: پس تزریق، بعد از تزریق

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

treatment: درمان، معالجه، تغلیظ مواد معدنی ، آ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

personal communication system: سیستم ارتباط شخصی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

personal communication system: سیستم ارتباط شخصی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

you and i: من و تو، من و شما

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you and i: من و تو، من و شما

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

test: تست، آزمون، امتحان، آزمایش امتحان د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کجا باید برم: Where should I go Where should I ha ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کجا باید برم: Where should I go Where should I ha ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بمان: Stay

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بمان: Stay

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

Copy: رونویسی، رونوشت، نسخه برداری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

percentile: درصد

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

autorecovery: بازیابی خودکار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

autorecovery: بازیابی خودکار

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glad to hear: از شنیدن . . . خوشحالم خوشحالم که ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

glad to hear: از شنیدن . . . خوشحالم خوشحالم که ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

predictor: پیشگو، پیش بین، عامل پیش بینی کننده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

twenty: بیست، عدد20

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

millionaire: میلیونر، پولدار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

millionaire: میلیونر، پولدار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

innocent: معصوم، بی گناه، بی تقصیر، منزه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

humidity: غلظت رطوبت ، چگالى رطوبت ، میزان ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

humidity: غلظت رطوبت ، چگالى رطوبت ، میزان ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

merhaba: مرحبا، سلام

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coming: درحال آمدن، پیش رو، ورود ، نزدیک شد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

DAM: سد، آب بند، مسدود کردن ، سد ساختن ، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

for free: رایگان، مجانی، مفتی، بدون هزینه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for free: رایگان، مجانی، مفتی، بدون هزینه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فرصت: Chance, opportunity

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

personal history: گذشته شخصی، تاریخچه فردی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

costly: گران، پرهزینه، پرخرج

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as a result of: در نتیجه ی. . ، به علتِ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

figural: داراى گوشه وکنایه ، مَجازى ، صورت و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

epilepsy: صرع، تشنج صرع نوعی اختلال در سیستم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

eighth: هشتم، هشتمین، هشتمی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

two: دو، عدد 2

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tenth: دهم، دهمین، دهمی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tenth: دهم، دهمین، دهمی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

configural: شکلی، طرحی، پیکری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hemiparesis: همی پارزی، فلج یک اندام یا یک نیمه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beauty queen: ملکه زیبایی ( در مسابقات زیبایی )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beauty queen: ملکه زیبایی ( در مسابقات زیبایی )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beauty: زیبایی، زیبارویی، جمال، خوشگلی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arithmetic: مربوط به حساب، محاسباتی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reasoning: استدلال، دلیل آوردن، گواه آوری، دلی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

koshi: کمر ( کاراته )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

koshi: کمر ( کاراته )

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

koshihikari: کوشی هیکاری: نوعی برنج پرطرفدار است ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

koshihikari: کوشی هیکاری: نوعی برنج پرطرفدار است ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

postoperative: پساعمل، پس از عمل، پس از عمل جراحی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

found to be: مشخص شد که. .

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

found to be: مشخص شد که. .

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

analgesia: آنالژزی بی حسی، تخفیف درد عدم حس در ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swear to god: به خدا قسم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swear to god: به خدا قسم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mommy: مامان، مامانی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

postinjury: پساآسیب، بعد از آسیب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

postinjury: پساآسیب، بعد از آسیب

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exposure dose: دوز مواجهه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exposure dose: دوز مواجهه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

غرق شدن: boggle: غرق در شگفتی شدن drown: غرق ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hello world program: �سلام، دنیا� برنامهٔ رایانه ای است ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hello world program: �سلام، دنیا� برنامهٔ رایانه ای است ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

had: گذشته ی have به معنی داشتن یه معنی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

basing: مبناقراردادن، پایه گذاری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خدایا شکرت: Thanks God

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

psychometric: روان سنجی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impatience: بی قراری، بی طاقتی، بی تابی، بی صبر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

convincing: قانع کننده، متقاعد کننده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

machinate: توطئه چیدن، دسیسه کردن، زمینه سازی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

premorbid: پیش مرضی، پیش بیماری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

healing: درمانی، شفابخش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concordance: هماهنگی، همبستگی، همگامی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rather unfriendly: نسبتا" غیردوستانه، تقریبا" غیرصمیمی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transitory: ناپایدار ، گذرا ، موقت ، فانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

به دست اوردن: کسب کردن، در دست گرفتن Achieve, gai ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

orbital frontal cortex: قشر پیشین حدقه ای

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

orbital frontal cortex: قشر پیشین حدقه ای

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relapsing remitting: عودکننده و بهبودیابنده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

robustness: نیرومندی، استحکام، قدرتمندی، استوار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doing: عمل، کرده، کار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unlocked: گشوده، بازشده، قفل گشایی شده، آشکار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زیبا: Beautiful, pretty, good - looking ج ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تم: تَمّ:در زبان عربی به معنای انجام شد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

faked an accident: تصادف ساختگی، طوری که انگار تصادفی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

faked an accident: تصادف ساختگی، طوری که انگار تصادفی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take adgantage of: سود بردن از، بهره بردن از

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lover: عاشق، دلباخته، عاشق پیشه، معشوقه، د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beloved: عزیز، دوست داشتنی، محبوب، گرامی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

differentiate: وجه تمایز قائل شدن، فرق گذاشتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

operational definition: تعریف عملیاتی تعریف یک عبارت ( معم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tentative conclusion: نتیجه گیری ابتدایی، نتیجه گیری مقدم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crown: بالاى هرچیزى ، حد کمال ، تاج دندان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

constraint: اجبار، فشار، محدودیت، توقیف، قید، م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

march: رژه، راه پیمایی، موسیقی نظامی، پای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

test retest: آزمون - بازآزمون

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

is given: ارائه شده است

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are given: ارائه شده اند

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

are given: ارائه شده اند

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

given: معیّن، موردنظر

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

middle age adults: بزرگسالانِ میانسال

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حصر: فراگرفتن، احاطه کردن، بازداشتن، محد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

failed: ناموفق، شکست خورده، ناکام، نافرجام، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بی وفا: پیمان شکن، غدار، جفاگر، عهدشکن Unf ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonparametric: ناپارامتری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pairing: جفت شدگی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cork: چوب پنبه، سرِ بطری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cork: چوب پنبه، سرِ بطری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

formboard test: آزمون جااندازی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

incidental memory: حافظه اتفاقی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so much so that: آنقدری که . . ، به حدی که. .

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cutting: برش، قطع

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cumulative percentage: درصد تجمعی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ceiling effect: اثر سقف در فارماکولوژی ، اصطلاح ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

retrograde amnesia: یادزدودگی پس گستر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

credit: تمجید، تحسین to give somebody cre ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

probing: وارسی، کاوش، تفحص، گمانه زنی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matched: همتا، تطبیق یافته ، مطابق، جور ، من ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دیرپا: دائم و پاینده . که زود زائل نگردد. ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

personal name: نام شخصی نام کامل: نامی است برای ه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

check up on: بررسی کردن، گزینش کردن، تحقیق کردن، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

restrained: محدودشده ، مقیدشده ، خویشتن دارانه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inquire into: بازجویی کردن، تحقیق کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inquire into: بازجویی کردن، تحقیق کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

background information: اطلاعات زمینه ای

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

background information: اطلاعات زمینه ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smart grid: شبکه هوشمند

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

voltage deviation: انحراف ولتاژ

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

harmonic injection: تزریق هماهنگ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meet: برآورده کردن، محقق ساختن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یحرس: نگهبانی می دهد، نگهداری می کند، محا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soft computing: محاسبه نرم، رایانش نرم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

placebo effect: اثر دارو نما اثر پلاسیبو ( Placebo ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

several of: چندتا از . . .

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

subregion: زیرناحیه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

within subjects: درون آزمودنی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

and more: وحتی بیشتر ازاین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stay open: پذیرای چیزی بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

toe drain: زهکش پنجه ای

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١١ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

neuropsychological: روانشناسی عصب شناختی، عصب روانشناخت ...

١١ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

مدال‌های مَعصومه عَفراوی