مَعصومه عَفراوی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one rung above: یک پله بالاتر، یک مرحله بالاتر

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one rung below: یک پله پایین تر، یک مرحله پایین تر

١ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ماذا عنک: تو چطور؟ درباره تو چطور؟

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دستی نازک داشت: کنایه از ماهربودن با ظرافت کارکردن

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ثیابک: ثیاب جمع ثوب به معنی لباس و جامه اس ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

think up: در محاوره: ( عذر، بهانه و غیره ) سر ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come to terms with: کنار آمدن با چیزی مثلاً: you must c ...

٣ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

یحرس: نگهبانی می دهد، نگهداری می کند، محا ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

check up on: بررسی کردن، گزینش کردن، تحقیق کردن، ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smart grid: شبکه هوشمند

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دیرپا: دائم و پاینده . که زود زائل نگردد. ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خائن: دغلباز، خیانت کننده، خیانتکار Trait ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

supervision: نظارت، مراقبت، سرپرستی

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توهین کردن: واژه ی توهین از ریشه وهن است که در ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vascular: عُروقی

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

due to: به دلیل، به علت، ناشی از، در نتیجه ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wild boar: گراز وحشی

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wild oats: جو دوسر

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wild carrot: هویج وحشی ( نام علمی: Daucus carota ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

neuropsychological: روانشناسی عصب شناختی، عصب روانشناخت ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hello there: وقتی که وارد یک جمع دوستانه میشوید ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hello there: در جمله ی “hi, there. ”یا hello the ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hello there: Sometimes used to greet someone or ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hello there: Hello� یک سلام رایج در زبان انگلیسی ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take adgantage of: سود بردن از، بهره بردن از

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

march: رژه، راه پیمایی، موسیقی نظامی، پای ...

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٥٥ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sandwich method: تکنیک ساندویچ در روانشناسی، برای ان ...

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

open ears: گوش شنوا، مشتاق شنیدن

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٥٥ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٥٥ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ofra haza: اوفرا هازا یکی از معدود خوانندگان ا ...

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٥٥ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

expose to: در معرض چیزی قرار دادن، نشان دادن، ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sandwich method: تکنیک ساندویچ در روانشناسی، برای ان ...

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

incredibly beautiful: بسیار زیبا، فوق العاده زیبا، بسیار ...

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

newspaper stand: دکه روزنامه فروشی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self concerned: بیش از حد به فکر نیازها، خواسته ها ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brando: شمشیر نام خانوادگی؛ مارلون براند ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

iliad: ایلیاد اثری حماسی منسوب به هومر، شا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lily white: بسیار سفید، سفید چون زنبق

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chrysler: کرایسلِر ( یک شرکت خودروسازی است، ک ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hey pal: سلام رفیق

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

residential property: ملک مسکونی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throughout the world: سرتاسر جهان، در سراسر جهان

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

automechanic: تعمیرکار خودرو، متخصص مکانیک خودرو

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

education system: نظام آموزشی، نظام آموزش و پرورش

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

arithmetic: مربوط به حساب، محاسباتی

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

outperform: عملکرد بهتری داشتن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

so much so that: آنقدری که . . ، به حدی که. .

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aspire to: خواستار

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reasoning: استدلال، دلیل آوردن، گواه آوری، دلی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

exposure: مواجهه، در معرض قرارگرفتن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایجابی: سلبی= منفی ایجابی=مثبت

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parsimonious: خسیس، نظرتنگ، مقتصد به معنی جمع وجو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nuisance: مزاحم، مزاحمت، مداخله گر

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exposure dose: دوز مواجهه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forewarned: پیش آگاهی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

غرق شدن: boggle: غرق در شگفتی شدن drown: غرق ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proper name: اسم خاص، نام کامل، اسم واقعی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hello world program: �سلام، دنیا� برنامهٔ رایانه ای است ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

delayed recall: یادآوری تأخیری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

had: گذشته ی have به معنی داشتن یه معنی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

immediate recall: یادآوری آنی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

basing: مبناقراردادن، پایه گذاری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold through: حفظ شدن، نگه داشتن، محفوظ ماندن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خدایا شکرت: Thanks God

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

have the advantage over someone: برتری داشتن، در موقعیت برتر بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

psychometric: روان سنجی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

visuospatial memory: حافظه دیداری - فضایی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impatience: بی قراری، بی طاقتی، بی تابی، بی صبر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nonmemory: غیرحافظه ای

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

convincing: قانع کننده، متقاعد کننده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

substance abuser: مصرف کننده مواد مخدر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

machinate: توطئه چیدن، دسیسه کردن، زمینه سازی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of special interest: جالب توجه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

premorbid: پیش مرضی، پیش بیماری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

story memory: حافظه داستانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

healing: درمانی، شفابخش

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wechsler memory scale: مقیاس حافظه وکسلر ( WMS )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concordance: هماهنگی، همبستگی، همگامی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tape recording: ضبط نوار صوتی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rather unfriendly: نسبتا" غیردوستانه، تقریبا" غیرصمیمی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scorable: قابل امتیازدهی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transitory: ناپایدار ، گذرا ، موقت ، فانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

equivalency: تعادل، برابری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

به دست اوردن: کسب کردن، در دست گرفتن Achieve, gai ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

defective performance: عملکرد ناقص، عملکرد دارای اختلال

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

orbital frontal cortex: قشر پیشین حدقه ای

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

constructional: ساختاری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relapsing remitting: عودکننده و بهبودیابنده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beaverton: بیورتون، شهری در شهرستان واشینگتن ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

robustness: نیرومندی، استحکام، قدرتمندی، استوار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اخرین نشست: الاجتماع الأخیر، الاجلاس الأخیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زیبا: Beautiful, pretty, good - looking ج ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اخذ کرد: إتخذ، إستلم، إکتسب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lover: عاشق، دلباخته، عاشق پیشه، معشوقه، د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارام گرفت: هَدَأ، إسترخی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beloved: عزیز، دوست داشتنی، محبوب، گرامی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

perceptual impairment: اختلال ادراکی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

differentiate: وجه تمایز قائل شدن، فرق گذاشتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

record format: فرمت گزارش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

operational definition: تعریف عملیاتی تعریف یک عبارت ( معم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

color photograph: عکس رنگی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tentative conclusion: نتیجه گیری ابتدایی، نتیجه گیری مقدم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preserved food: غذای کنسروی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crown: بالاى هرچیزى ، حد کمال ، تاج دندان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

standard score: امتیاز استاندارد، امتیاز معیار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

constraint: اجبار، فشار، محدودیت، توقیف، قید، م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hypertensive: فشارخون بالا، پرفشاری خون، افزایش د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pairing: جفت شدگی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

multicenter study: مطالعه ی چندمرکزی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cutting: برش، قطع

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

postinjection: پس تزریق، بعد از تزریق

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

credit: تمجید، تحسین to give somebody cre ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

personal communication system: سیستم ارتباط شخصی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

restrained: محدودشده ، مقیدشده ، خویشتن دارانه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

you and i: من و تو، من و شما

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کجا باید برم: Where should I go Where should I ha ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بمان: Stay

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

autorecovery: بازیابی خودکار

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glad to hear: از شنیدن . . . خوشحالم خوشحالم که ش ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

millionaire: میلیونر، پولدار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exposure: مواجهه، در معرض قرارگرفتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

humidity: غلظت رطوبت ، چگالى رطوبت ، میزان ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

circumscribed: محیطی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

for free: رایگان، مجانی، مفتی، بدون هزینه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supervision: نظارت، مراقبت، سرپرستی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tenth: دهم، دهمین، دهمی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vascular: عُروقی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beauty queen: ملکه زیبایی ( در مسابقات زیبایی )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

forewarned: پیش آگاهی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

koshi: کمر ( کاراته )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

full scale: مقیاس کامل

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

koshihikari: کوشی هیکاری: نوعی برنج پرطرفدار است ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proper name: اسم خاص، نام کامل، اسم واقعی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

found to be: مشخص شد که. .

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scorer: گلزن، امتیازگیرنده، امتیازدهنده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swear to god: به خدا قسم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

delayed recall: یادآوری تأخیری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

postinjury: پساآسیب، بعد از آسیب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

immediate recall: یادآوری آنی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exposure dose: دوز مواجهه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

older adults: بزرگسالان مسن

١١ ماه پیش

مدال‌های مَعصومه عَفراوی