مَعصومه عَفراوی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unload: تخلیه کردن، خالی کردن

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

address: مطرح کردن، رسیدگی به، نشانی دادن، س ...

٣ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

here you are: بفرمایید یا خدمت شما

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

challenging: به چالش کشیدن. .

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overthinker: مفرط اندیش

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boring: داخل تراشی، سفته زنی

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

human relationships: روابط انسانی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

unfamiliar: ناآشنا، نامأنوس

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

convincing: قانع کننده، متقاعد کننده

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

treatment: درمان، معالجه، تغلیظ مواد معدنی ، آ ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

had: گذشته ی have به معنی داشتن یه معنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ماذا سالتکم: از شما چه پرسیدم؟ از شما چه خواستم؟ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

غرق شدن: boggle: غرق در شگفتی شدن drown: غرق ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

epilepsy: صرع، تشنج صرع نوعی اختلال در سیستم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cops: پلیس، پاسبان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

by the same token: به همین نحو، به همین ترتیب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

DAM: سد، آب بند، مسدود کردن ، سد ساختن ، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

mediation: وساطت، مداخله، میانجیگری

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ما ذالک: آن چیست، آن چه چیزی است تِلْکَ� و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مدثر: مدثر یعنی کسی که بر خود جامه ( لباس ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

automechanic: تعمیرکار خودرو، متخصص مکانیک خودرو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سوسو: نور کم، روشنایی اندک توبعضی کشورها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

found to be: مشخص شد که. .

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

like: مثل، مانند، شبیه دوست داشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

side: بُعد شخصیتی I've never seen this si ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give compliments: تحسین کردن، تعریف و تمجید کردن، مور ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self protection: خودمحافظتی، خود حمایتگری، محافظت از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self belief: خودباوری، ایمان و باور به توانمندی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unattractive: غیرجذاب، بی ملاحت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good shape: حس و حال خوب، حال خوش، وضعیت خوب تن ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

constraint: اجبار، فشار، محدودیت، توقیف، قید، م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

impaired: مختل شده، دچار اختلال، خراب، معیوب

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go on: ( زمان ) گذشتن؛ رفتار کردن ؛ اتفاق ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cork: چوب پنبه، سرِ بطری

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

comparable: قیاس پذیر، قابل مقایسه، مطابق، مشاب ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

variability: تغییرپذیری، تنوع، قابلیت تغییر

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٥٥ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

juan: اسم مذکر ( خوآن )

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٥٥ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one rung above: یک پله بالاتر، یک مرحله بالاتر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one rung below: یک پله پایین تر، یک مرحله پایین تر

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ماذا عنک: تو چطور؟ درباره تو چطور؟

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دستی نازک داشت: کنایه از ماهربودن با ظرافت کارکردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ثیابک: ثیاب جمع ثوب به معنی لباس و جامه اس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

think up: در محاوره: ( عذر، بهانه و غیره ) سر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come to terms with: کنار آمدن با چیزی مثلاً: you must c ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

یحرس: نگهبانی می دهد، نگهداری می کند، محا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

check up on: بررسی کردن، گزینش کردن، تحقیق کردن، ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smart grid: شبکه هوشمند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دیرپا: دائم و پاینده . که زود زائل نگردد. ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خائن: دغلباز، خیانت کننده، خیانتکار Trait ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

supervision: نظارت، مراقبت، سرپرستی

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توهین کردن: واژه ی توهین از ریشه وهن است که در ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vascular: عُروقی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

due to: به دلیل، به علت، ناشی از، در نتیجه ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wild boar: گراز وحشی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wild oats: جو دوسر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wild carrot: هویج وحشی ( نام علمی: Daucus carota ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

neuropsychological: روانشناسی عصب شناختی، عصب روانشناخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hello there: وقتی که وارد یک جمع دوستانه میشوید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hello there: در جمله ی “hi, there. ”یا hello the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hello there: Sometimes used to greet someone or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hello there: Hello� یک سلام رایج در زبان انگلیسی ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take adgantage of: سود بردن از، بهره بردن از

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

march: رژه، راه پیمایی، موسیقی نظامی، پای ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٥٥ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sandwich method: تکنیک ساندویچ در روانشناسی، برای ان ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

open ears: گوش شنوا، مشتاق شنیدن

١ سال پیش

ثبت حداقل ٥٥ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٥٥ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ofra haza: اوفرا هازا یکی از معدود خوانندگان ا ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٥٥ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

expose to: در معرض چیزی قرار دادن، نشان دادن، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sandwich method: تکنیک ساندویچ در روانشناسی، برای ان ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

incredibly beautiful: بسیار زیبا، فوق العاده زیبا، بسیار ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

newspaper stand: دکه روزنامه فروشی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self concerned: بیش از حد به فکر نیازها، خواسته ها ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brando: شمشیر نام خانوادگی؛ مارلون براند ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

iliad: ایلیاد اثری حماسی منسوب به هومر، شا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lily white: بسیار سفید، سفید چون زنبق

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chrysler: کرایسلِر ( یک شرکت خودروسازی است، ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hey pal: سلام رفیق

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

residential property: ملک مسکونی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throughout the world: سرتاسر جهان، در سراسر جهان

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

automechanic: تعمیرکار خودرو، متخصص مکانیک خودرو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

education system: نظام آموزشی، نظام آموزش و پرورش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

arithmetic: مربوط به حساب، محاسباتی

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

مدال‌های مَعصومه عَفراوی