مجید حاجتمند - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

curate: درست کردن ! لیست درست کردن to cu ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

post an entry in journals: ثبت حسابداری در دفاتر قانونی ( تخصص ...

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dire reminder: یادآوری هراسناک ، یادآور تلخی از چی ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

writing an entry in a journal: نوشتن یادداشتهای شخصی writing an e ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

die hard supporter: طرفدار متعصب ، طرفدار دو آتیشه ، ع ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

over time: هرچه میگذرد

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cologne: شهر کلن آلمان

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

third party: دیگران

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

origin: خاستگاه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mobilization: تجهیز کارگاه Mobilization demobili ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ustad: استاد ( از زبان فارسی گرفته شده ) ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

full picture: تمام زوایا

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

socioeconomic: اقتصادی اجتماعی ( معمولا" اول اقتصا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obsessed: فکر و ذکر !

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revolutionized: تحولی اساسی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

redefine: از نو تعریف کردن

٣ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bookmaker: مسئول شرط بندی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

donkey kicking: اردنگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if and when: بشرطی که ، زمانیکه ، در صورتیکه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

villian: ادم بده ( در داستان یا فیلم )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

technology stack: زیر ساخت تکنولوژی ، راهکار فناوری ، ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cook the books: دستکاری دفاتر مالی موسسه تهیه دفاتر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ripped off: 1 ) کلاه سر کسی گذاشتن ، گوش بریدن ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sui: Sui is a first - of - its - kind La ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feather in one's cap: ( وقتی چیزی ) باعث افتخار و سربلندی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

packed to burst: جای سوزن انداختن نبود

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blueprint: نقل از هزاره : ( مجازی ) طرح کلی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mesh: نقل از هزاره : 1 ) ( تور ؛توری وغیر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

facet: جنبه جنبه های ابتدایی a primary fa ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wreaking havoc: ( نقل از فرهنگ هزاره ) ویرانی به ب ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

filtering: تفکیک کردن !

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

become evident: مشخص شده که . . . معلوم شده که . . ...

١١ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heterodox: دگر اندیش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

third party: طرف دیگر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

third parties: طرفهای دیگر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ad blocker: تبلیغ بس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prominent: پیش رفت ، سرو صدا کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prominent: جلوه مهمی پیدا کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mathematical: عددی !! حسابی !!

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dominant influence: �فوذ بسزا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

add on service: خدمات افزودنی ، سرویس افزودنی نوعی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

commoditized: کالایی شدن ، تبدیل به کالا شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zero marginal cost society: هزینه نهایی صفر جامعه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walled gardends: پرچین ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

malvertizement: تبلیغ بدافزار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

order of magnitude: به مراتب . . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

direction: سمت و سو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

classic movies: فیلمهای قدیمی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to shed light: کمک به درک بهتر . . راهنمایی کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

third party: دیگری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

save much time: جلوی اتلاف ( یا صرف ) وقت را گرفتن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

publishing: نشر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

direct result: نتیجه صریح ، دستاورد صریح نتیجه م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self sustained: متکی بخود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

best knowledge: بنابر آخرین اطلاعات تا جاییکه می ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

which: که این امر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is safe: با اطمینان خاطر . . . با اطمینان . ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stress test: آزمایش از طریق تحت فشار قراردادن ، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flash loan: وام سریع ، وام فوری ( در ارزهای دی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

locking up: سپرده گذاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

targeting: تعیین کردن ، مشخص کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on going cooperation: همکاری مدام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by orders of magnitude: به مراتب بیشتر از . . . . . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who is who: او چه کسی است ( ویکی پدیا )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is limiting to say: میتوان گفت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

research onion: لایه های تحقیق ، بستر تحقیق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

informationization: اطلاعات سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

balkanized: تجزیه کردن ، تکه تکه کردن ( نقل از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shard: شیشه خورده ( برج شاد که مانند یک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sharding: پارتیشن بندی پایگاه داده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contributions: نقش ، ره آورد ، دستاورد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operationality: عملیاتی بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leading scholar: متفکر پیشرو ، متفکر صاحب نظر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

academician: استاد دانشگاه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

widely: نزد همگان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mater of considerable regret: مایه بسی تاسف است که . . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full picture: تمام زوایا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fatal: ایراد اساسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrinkage: کسری مانند کسری موجودی کالا Inven ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forensic accounting: حسابداری قانونی که به اموری چون کل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

red bound: جلد قرمز کتاب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in an earlier period: اوایل . . . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mesh: نقل از هزاره : 1 ) ( تور ؛توری وغیر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a winner takes all: برنده رقابت به شرایط مستولی شود

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

level of difficulty: میزان سختی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

helpdesk: مرکز پشتیبانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backdrop: نقل از فرهنک کمبریج : پرده ی پشت ص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

getting the basics right: ابتدا الفبای ( چیزی ) را یاد گرفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with no average: با میانگین ( چیزی مثلا دمای هوا ) ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ad hocery: موردی ، یکدفعه ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sacred cows: نه نقل از فرهنگ هزاره : اصل مسلم ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fact finding: به نقل از فرهنگ هزاره : 1 ) تحقیق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fact finding: به نقل از فرهنگ هزاره : 1 ) تحقیق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

doyen: نقل از هزاره : 1 ) ریش سفید ، پیش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

front engineer: مهندس خط تولید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ardent call: اشتیاق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

broad sweep: متداول ، شایع ، فراگیر ، همگانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

representational: نقل از فرهنگ هزاره : ( هنر ) بازنمو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

simple fact: حقیقت واضح ، واقعیت محض

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

casuistic: نقل از هزاره : سفسطه آمیز ، مغلطه آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

casus belli: نقل از هزاره : بهانه ی جنگ ، دستاوی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grammar school: مدرسه ! چون در سیستم ایرانی نداری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sloppy thinking: تفکر درهم برهم ، تفکر آشفته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a line of argument: روش استدلال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

touchy feely: نرم و لطیف ( در مورد پارچه و لباس )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

another feather in your cap: ( وقتی چیزی ) مایه افتخار شخص میشود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

broken: ناقص !! The internet that we have t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emerging: منصهء ظهور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hands on guide: راهنمای عملی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the early days: در اوایل . . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the early days: در اوایل . . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to the fullest possible extend: تا جاییکه امکان دارد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

corporate division: شعبه دفتر مرکزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overqualified: صلاحیت بیش از نیاز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more strongly: بیشتر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

origin: خاستگاه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

palladium: پالادیوم در سال ۱۸۰۳ توسط ویلیام ها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

undiluted advocacy: مدافع پروپا قرص طرفدار جدی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

source of pride: مایه افتخار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lionised: تمجید شدن ، تکریم کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beta theta pi: انجمن اخوت دانشجویان در آمریکای شما ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

p2p economy: اقتصاد فرد به فرد ، روابط اقتصادی ف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decentralize: تمرکز زدایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a multitude of: تعداد زیادی ( چیزی ) عده ی زیادی ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a multitude of: تعداد زیادی ( چیزی ) عده ی زیادی ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accounting machine: ماشین محاسباتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one just needs to: کافی است به . . . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

now: خب ( در شروع جمله . . ) ( نقل ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

banquette: مبل راحت ، راحتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

qualified accountant: حسابدار واجدصلاحیت حسابدار واجدشرای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

company secretary: دبیر هیئت مدیره ( رابط مالی و حقو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proposal: پیشنهاد پژوهشی پیشنهاده ( نقل از ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

london rocket seeds: ( نقل از فرهنگ سلمیان حییم ) خاکشی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frat party: مهمانی دانشجویی ، مجردی . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drinking the kool aid: چشم بسته چیزی را قبول کردن ، با طنا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inch up: آهسته حرکت کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take the measure of: to have or get a good understanding ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ripped off: 1 ) کلاه سر کسی گذاشتن ، گوش بریدن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pet peeve: حال بهم زن ، رو مخ One of my pet p ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

less jupiter than icarus: شباهت کمتری به جویپتر و شباهت بیشتر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

levrated: ( نقل از علی صلح جو ، کتاب گوشه کنا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

levrat: ازدواج کردن اجباری با برادر شوهر پس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tax holiday: تخفیف مالیاتی ، کاهش موقت مالیاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waketh: بیداری ! third - person singular s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obsessed: فکر و ذکر !

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

demitab: The demitab or demi - tab ( from th ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرزمین زیر پرواز: بیابان بی آب و علف ( به تحقیر برای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flyover country: بیابان بی آب و علف ( به تحقیر برای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

retrospect and prospect: گذشته و آینده . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bronx cheer: شیشکی ( نقل از علی صلح جو )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clochard: کارتن خواب ،

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

military drills: رزمایش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

user based: کاربرپایه ( نقل از ماهنامه پیوست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oft mooted: بحث یا موضوع تکراری مثال : the oft ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

piling into: چپیدن در جایی کوچک ، to get into ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cents: افاضات !! put in your two cents’ w ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tone legs: تقویت عضلات پا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lone star state: Texas is nicknamed the Lone Star St ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acts upon: اقدام کردن ، دست بکار شدن عکس الع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shot to fame: یکدفعه مشهور شدن ، یک شبه معروف شد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cest la vie: زندگیه دیگه !! زندگی غیرقابل پیش ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ten thousand years: عمرت دراز باد ، آرزوی عمر طولانی ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with or without: با یا بی ( چیزی ) Do you wish you ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

use case of: مورد کاربرد در . . . . . .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not for love or money: به هیچ وجه ، به هیچ قیمتی ، ابدا" ،

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a brief history of: پیشینه مختصر در مورد . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how it works in detail: جزییات و چگونگی کارکرد ؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as a basic understanding: بعنوان نقطه شروع برای درک . . . . . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

initial exchange offering: عرضه اولیه صرافی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

token curated registries: فهرست برگزیده توکن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back of a napkin: محاسبه تقریبی و حدودی ، محاسبه سر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lack of token taxonomy: عدم طبقه بندی توکن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there seems to be: ظاهرا"

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

technology stack: زیر ساخت تکنولوژی ، راهکار فناوری ، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

left brain thinkers: کسانی که از سمت چپ مغز استفاده میکن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anchoring effect: خطای تکیه گاه ذهنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

native value settlement layer: لایه تسویه ارزش بومی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

historical roots: قدمت تاریخی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easy to navigate: گشت و گذار راحت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

greenwashing: ادای محافظت از محیط زیست را درآوردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sin stocks: سهامهای شوم سهام شرکتهایی که در کس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in this context: با چنین اوصافی . . . . در چنین فضا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a world of caution is in order: احتیاط لازم این است که. . . . شرط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chief factor: علت اصلی ، عامل اصلی ، دلیل واقعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

donkey dung: عنبر نسارا !!

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set up: حالت ، وضعیت

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bent of mind: افرادی که تفکر تحلیلی دارند اندیشی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

measurements: مقادیر ، اندازه ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mined: مداقه ، کنکاش ، بررسی بسیار دقیق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

food waste: دور ریز غذا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inbuilt: نهفته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extarnalizing: به دیگران منتقل کردن ، برون سپاری ک ...

١ سال پیش

مدال‌های مجید حاجتمند