مدال‌های مهدی

١٠٩

١,٩٤٦

٢٩

٠

١٣

١٦

امتیاز‌ها

مدال‌ها

جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oculus uterque: هردو چشم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رابدومیوسارکوما: سرطان عضلات اسکلتی

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anh: تغذیه مصنوعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ingredients: ترکیبات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cortical: متراکم درپزشکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fasciculation: حرکت تند وناگهانی وغیر ارادی رشته ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subluxation: نیمه در رفتگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

denervate: قطع عصب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

denervate: قطع عصب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

venipuncture: حجامت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flail: ناپایدار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flail: ناپایدار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

planter: کف پا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transductive: تمثیلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adrenarche: پیدایش موهای عانه دربلوغ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jitteriness: لرزش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nervosa: عصبی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nervosa: عصبی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stepfamily: خانواده رضاعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iresome: خشمگین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

convalescent: بهبود دهنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

convalescent: بهبود دهنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oculus uterque: هردو چشم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no more than: حداکثر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resolution: در مراحل رفتار جنسی که اخرین مرحله ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

relapsing remitting: عود کننده نوسان دار

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش