ترجمه‌های محسن برازنده (١٣)

پاشنه بلندها دارن مد میشن

پرستار با دقت مچ پای پیچ خورده را پیچید.

ما حداقل باید از دعوت آنها قدردانی کنیم حتی اگر تصمیم به رفتن نداشته باشیم.

بعداز سورپرایز اولیه ، من دوست دارم اتفاق بیفته.

جائیکه فضیلت نیست تولد بی معناست.

اوبا شمشیرش به جلو خیز برداشت تا از پاکدامنی خواهرش دفاع کند.

غذای افتضاح مسافرخانه حال ما را بهم زد.

نتیجه ضرب الاجل

آنه پیشنهاد دادند که یک ضرب الاجل برای بازپرداخت تعیین کنیم.

ماهنوز امیدواریم که تا موعد نوامبر کار را انجام دهیم.

منتقدین نمایش را کوبیدند اما مورد توجه شنوندگان قرار گرفت.

ما جائزالخطائیم پس اشتباه می کنیم.

در هنگام رسیدن به دبی ، جنگ زده ها مستقیماًبه فرودگاه بین امللی دبی برده شدند.