کارش - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elaborate: ظریف کارشده به دقت طراحی و ساخته شد ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

significance: برجستگی نقطه قوت اهمیت ذاتی ویژگی م ...

٣ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

barn raising: برپایی و ساخت انبار مزرعه

٤ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strip: لخت شدن برای بازرسی بدنی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

delivery boy: پیک تحویل/پیک موتوری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delivery boy: پیک تحویل/پیک موتوری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

depth perception: درک عمق تصویر/درک پرسپکتیو

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand up comedian: همون استندآپ کمدی خودمون/شون

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sit through: به پای چیزی نشستن همیشه به پای چیز ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fighting traffic: منتظر موندن/تحمل کردن ترافیک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheesy: لوس، سبک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cheesy: چند تا معنی داره 1 پنیری، هم مزه پن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

twofer: یکی بخر دو تا ببر

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop and drop: بایست و بنداز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rip off: گوش بری غارت دست کردن تو جیب مشتری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stud: کاربلد جنسی بکن واقعی ( very sorry ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

debugger: تعمیرکار برنامه کامپیوتری عیب یاب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weird: عجیب و غریب عحیب الخلقه غیرعادی عقب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dream on: خوابشو ببنی خیال بافی نکن شتر در خو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

debend: خمیدگی را راست کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jump off: پایین پریدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open up: باز کردن گشودن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full of crap: چرت گفتن مزخرف گفتن مهمل گفتن ( ع ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unstoppable: بی جلودار متوقف ناکردنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unstoppable: بی جلودار متوقف ناکردنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grate: درپوش میله ای شبکه میله ای نرده قفس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pal: رفیق همدم دمخور هم صحبت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep sth to yourself: پیش کسی نگو راز بمونه بروز نده اطلا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consolation: همدردی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mooch off: مفت خوری کردن نفقه گرفتن کمک و پول ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mooch off: مفت خوری کردن نفقه گرفتن کمک و پول ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

partially: تا حدودی نه از همه جهات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by any chance: امکانش هست؟ احیانا احتمالا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thighmaster: یک وسیله ورزشی برای تقویت عظلات کشا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

easy: آسان راحت به حالت دستوری معنی سخت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run by: خبر دادن اطلاع دادن مشورت خواستن نظ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

doy: غیب گفتی! وقتی کسی یک مسئله کاملا ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go down: همراه شدن در انجام کاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

latch on: 1 چسبیدن و ول نکردن موضوعی یا . . . ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave at the altar: دم حجله قال گذاشتن فرار عروس یا دام ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leave at the altar: دم حجله قال گذاشتن فرار عروس یا دام ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

here is the deal: داستان از این قراره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

here is the deal: داستان از این قراره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high powered: پرتوان قدرتمند پرقدرت نیرومند کاردا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

career type: از لحاظ شغلی کاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

career type: از لحاظ شغلی کاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dumped: قال گذاشته شده ( در عروسی و رابطه و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

steer clear: اجتناب کردن دوری کردن رعایت فاصله ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ob gyn: زنان و زایمان دکتر زنان و زایمان ob ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

got me: همون چی بگم والله خودمون جوابی ندار ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come on in: بفرما بیا تو ( justfriends. ir )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come on in: بفرما بیا تو ( justfriends. ir )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how you doing: همان How are you doing? خال شما چطو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

how you doing: همان How are you doing? خال شما چطو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gag: اگر فعل باشه به معنی عق زدن هست حال ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

roll with the punches: 1 - roll یعنی چرخیدن و punch یعنی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the table: 1 - یک گزینه قابل انتخاب است 2 - یک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

plug: 1 - دوشاخه یا سه شاخه یا فیش برق در ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orthodontist: متخصص ارتودنسی متخصص جراحی فک و صور ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sperm: تخمک مردانه ( justfriends. ir )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wind up: 1 - فعل - عاقبت کار به جایی/چیزی خت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

work out: جواب دادن/نتیجه دادن ( justfriends ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cheap shot: 1 زخم زبون یا تیکه سنگین 2 حمله/باز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mundane: پیش پا افتاده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

interpellation: سوال جواب کردن استیضاح کردن بازخواس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lady killer: مرد یا پسر خوش تیپ و اصطلاحن دخترکش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

committing: متعهد شدن مسئولیت زندگی یا کاری را ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chung: اسم یک گروه ( بند ) موسیقی به نام w ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chung: اسم یک گروه ( بند ) موسیقی به نام w ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recess: زنگ تفریح وقت تنفس دادگاه

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

مدال‌های کارش