کارش - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

end up: ختم شدن به ( مکان یا موقعیت ) کار ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decaying: رو به زوال/تباهی/مرگ/میرایی/فساد/خر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cheesy: چند تا معنی داره 1 پنیری، هم مزه پن ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

by any chance: امکانش هست؟ احیانا احتمالا

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

here is the deal: داستان از این قراره

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elaborate: ظریف کارشده به دقت طراحی و ساخته شد ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

significance: برجستگی نقطه قوت اهمیت ذاتی ویژگی م ...

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

barn raising: برپایی و ساخت انبار مزرعه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strip: لخت شدن برای بازرسی بدنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

delivery boy: پیک تحویل/پیک موتوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delivery boy: پیک تحویل/پیک موتوری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

depth perception: درک عمق تصویر/درک پرسپکتیو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand up comedian: همون استندآپ کمدی خودمون/شون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sit through: به پای چیزی نشستن همیشه به پای چیز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fighting traffic: منتظر موندن/تحمل کردن ترافیک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheesy: لوس، سبک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cheesy: چند تا معنی داره 1 پنیری، هم مزه پن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

twofer: یکی بخر دو تا ببر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop and drop: بایست و بنداز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rip off: گوش بری غارت دست کردن تو جیب مشتری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stud: کاربلد جنسی بکن واقعی ( very sorry ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

debugger: تعمیرکار برنامه کامپیوتری عیب یاب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weird: عجیب و غریب عحیب الخلقه غیرعادی عقب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dream on: خوابشو ببنی خیال بافی نکن شتر در خو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

debend: خمیدگی را راست کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jump off: پایین پریدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open up: باز کردن گشودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full of crap: چرت گفتن مزخرف گفتن مهمل گفتن ( ع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unstoppable: بی جلودار متوقف ناکردنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unstoppable: بی جلودار متوقف ناکردنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grate: درپوش میله ای شبکه میله ای نرده قفس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pal: رفیق همدم دمخور هم صحبت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep sth to yourself: پیش کسی نگو راز بمونه بروز نده اطلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consolation: همدردی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mooch off: مفت خوری کردن نفقه گرفتن کمک و پول ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mooch off: مفت خوری کردن نفقه گرفتن کمک و پول ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

partially: تا حدودی نه از همه جهات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by any chance: امکانش هست؟ احیانا احتمالا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thighmaster: یک وسیله ورزشی برای تقویت عظلات کشا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

easy: آسان راحت به حالت دستوری معنی سخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run by: خبر دادن اطلاع دادن مشورت خواستن نظ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

doy: غیب گفتی! وقتی کسی یک مسئله کاملا ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go down: همراه شدن در انجام کاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

latch on: 1 چسبیدن و ول نکردن موضوعی یا . . . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave at the altar: دم حجله قال گذاشتن فرار عروس یا دام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leave at the altar: دم حجله قال گذاشتن فرار عروس یا دام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

here is the deal: داستان از این قراره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

here is the deal: داستان از این قراره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high powered: پرتوان قدرتمند پرقدرت نیرومند کاردا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

career type: از لحاظ شغلی کاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

career type: از لحاظ شغلی کاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dumped: قال گذاشته شده ( در عروسی و رابطه و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

steer clear: اجتناب کردن دوری کردن رعایت فاصله ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ob gyn: زنان و زایمان دکتر زنان و زایمان ob ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

got me: همون چی بگم والله خودمون جوابی ندار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come on in: بفرما بیا تو ( justfriends. ir )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come on in: بفرما بیا تو ( justfriends. ir )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how you doing: همان How are you doing? خال شما چطو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

how you doing: همان How are you doing? خال شما چطو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gag: اگر فعل باشه به معنی عق زدن هست حال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

roll with the punches: 1 - roll یعنی چرخیدن و punch یعنی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the table: 1 - یک گزینه قابل انتخاب است 2 - یک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

plug: 1 - دوشاخه یا سه شاخه یا فیش برق در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orthodontist: متخصص ارتودنسی متخصص جراحی فک و صور ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sperm: تخمک مردانه ( justfriends. ir )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wind up: 1 - فعل - عاقبت کار به جایی/چیزی خت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

work out: جواب دادن/نتیجه دادن ( justfriends ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cheap shot: 1 زخم زبون یا تیکه سنگین 2 حمله/باز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mundane: پیش پا افتاده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

interpellation: سوال جواب کردن استیضاح کردن بازخواس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lady killer: مرد یا پسر خوش تیپ و اصطلاحن دخترکش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

committing: متعهد شدن مسئولیت زندگی یا کاری را ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chung: اسم یک گروه ( بند ) موسیقی به نام w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chung: اسم یک گروه ( بند ) موسیقی به نام w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recess: زنگ تفریح وقت تنفس دادگاه

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های کارش