تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Relate to ارتباط یک طرفه با چیزی یا کسی داشتن Relate with ارتباط دو طرفه با چیزی با کسی داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

Noun ۱. کرک - پرز The chicks were just balls of yellow fluff. ۲. نخ - تار ( فرش٫ لباس٫ . . . ) He was picking bits of fluff off his trousers. ۳. کا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

یک حیوان٫ عروسک ( به شکل حیوان ) , و یا انسانی که لباس عروسکی با شکل حیوان به تن داره. که معرف یک تیم و یا یک سازمان هست، و باور دارن که براشون شانس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

1. نام نویسی کردن ( برای شرکت در سربازی، جنگ، و نیروهای سه گانه ) At the outbreak of war, he was enlisted in the army 2. روی ( کمک یا خدمت ) کسی حس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

توجیه کردن، موجه کردن، کم کردن از شدت چیزی "even the fact that you once helped to save my life could not extenuate your offence" حتی این حقیقت که یک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

نو ظهور - تازه رسیده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

1. ربودن ( وسایل نقلیه ) و به کنترل درآوردن آن The airliner was hijacked by a group of terrorists. هواپیما توسط یک گروه تروریستی ربوده شد. ۲. چیزی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

سر به هوا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

محاکمه نشدن - تنبیه نشدن - بازخواست نشدن - مصونیت داشتن - کیفر ندیدن I get pissed off the impunity of governors in Syria یعنی از اینکه دولتمردان در ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

ترتیب دادن ( یک قرار یا ملاقات )