پیشنهاد‌های کامبیزدارابی (١,٤٧٩)

بازدید
١,٥٢٤
پیشنهاد
٠

چزیا = حالتی است که براثر لمس کردن اجسام داغ بر پوست ایجاد می شود و صدای ( چ ز ) ایجاد می شود . و درمجاز ودرمعنای مجد هم به کابرده می شود . مثال : ف ...

پیشنهاد
٠

شلپیا= حالت له شدگی اجسام نرم و میوه ها که در اثر ضربه شکل اولیه ی خودر ازدست می دهند.

پیشنهاد
٠

در زبان لکی کلمه هویی وجود دارد که معادل آن ها در فارسی و یا دیگر زبان ها وجود ندارد . مثل : قوپیا =فرورفتگی اجسام سخت وسفت واجسام جامد مثا قوطی تو ...

پیشنهاد
٠

ستن =سوختن و س تم =سوختم در زبان لکی س وتم =سوحتم =سوختم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٦٣

پدر =Father_dady_Papy پدر _بابا _باوه_پاپا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پدر بزرگ =گرند فادر Grand father

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥٢

میروژ یا میرو ج یا میرو جه و میروژه= مورچه این اسم دراصل به معنای جانور کوچکی از دسته ی بندپایان است . می رو چه =کاراین جاندار این است که قطعات کوچ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

دال= عقاب احتمالا به خاطر این که عقاب بالهایش را به طرف جلو می گیرد وسر و سینه را به صورت افقی وروبه جلو می گیرد . و فرود آمدن این پرنده با بفیه پرن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢٥٣

دت =دختر درزبان لکی و هم اکنون هم به همین شکل به کارمی رود . دوغ در =دوغ تر =دوختر ودوتر و دو ار ودت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢٥١

کر یا کور =پسر به زبان لکی ک و مصوت کوتاه او و ر مشدد است .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢٤٠

کیسل =لاک پشت درزبان لکی ودر بعضی از قسمت ها ی لک نشین کیسله تلفظ می شود .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢٢٧

با وه =پدر و بابا درزبان لکی یکی از الفاظ وواژه هایی که پدر را معنا می دهد .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

درزن =سوزن . ودراصل این کلمه :درز زن آنچه که درز ایجاد می کند و درمیان درز وارد می شود. سو =سوراخ ریز زن =زننده ودکردی به شکل سوزان تلفظ می شود . ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

گوراوی =یعنی جوراب ، درزبان لکی تا ۳۰ سال پیش استفاده می شد . گوراوی =گیراوی =گیراو=گرآو=جراو وجیراو هم سیر گویش وتلفظ کلمه می باشد . جوراب =گیرنده ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

هسان =درزبان لکی به معنای سوهان و وسیله ای مخصوص سابیدن وساییدن وسایل دیگر می باشد. سیر تکاملی کلمه : هرساوانه =هرساوان =هساوان =هسان

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

کمچه یا کم چه =درزبان لکی این کلمه به معنای قاشق است . کم چین ه =وسیله ای که مقدارکمی از غذا یا چیز دیگری را برمی دارد وکمچینه ویا کمچین و یا کمچنه ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

دهره=دره =به معنا ی وسیله ای که با آن پوست حیوانات را می کندند و چاقو معنا می دهد . در کلمه ( پوست در ) که همان پسر است . در =درنده ودره=در =درنده ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

ساورمه =ساب خورده و صاف و صیقلی معنا می دهد . درفارسی کلمه سیب هم به معنای ساب خورده و پوستی صاف و صیقلی دارد . ساب خورده ساوورردمگ =ساو واردمه = ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مر=جایی که سرداست و به غار گفته می شود در زبا ن لکی مر=غار از مردن ومرگ می آید وجایگاه وسرای مردگان معنا می شود . آن زمان درغار زندگی می کردند و هن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

کچک =که یا کوه چک که =کوه چک =تیزی لبه صخره های کوه که مجازا به معنای تیکه های کوچک سنگ وبا این تفسیر راحت تر می توان علت نامگذاری کچک را درک کرد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٥

درزبان لکی =به معنای قورباغه قول واخه =گول واخه = گول =گول آو وگول آب ؛آبی که دریک گودال وسیع ماندگار شده است وماندآب واخه یا واخ =باغ و جایی که گی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

بایلام خدمت دوستان ادب دوست واساتید زبان شناس :ما در بحث ریشه یابی کلمات و واژه ها باید خدمت شما عرض کنم که زبان فارسی ، ازلحاظ تاثیر پذیری از زبانها ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

غار = گاور =گار =غور =غاور=غار گور =دیارمردگان . مکانی که انسانهای اولیه درآن زندگی می کردند و خیلی هم در همان جا می مردند و دفن می شدند .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنگ کردن =به معنای نفهمیدن و قاطی کردن و کند شدن ذهن و یا خرشدن والاغ شدن درزبان لکی اصل این کلمه هنقگ است که تلفظی بسیار سخت است برای دیگران وکسانی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هل یا هیل ویا بهیل و فارسی آن بهل =به معنی بگذار و رهاکن بهلا_بهیلا _بیلا_=بمعنای ( بگذار_ول کن ، رها کن ) هنوزهم به هماین شکل ها در زبان لکی اسفاده ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

قیچی :دراصل این کلمه به صورت قرژچین و یا بعدا هن قرچ چین =و کرژ چین وقژ چین قژچن قیچ چین = قیچی درفارسی قرچ =کوتاه و وقیچی یعنی کوتاه کننده ودرزبان ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هوخشتره = هو =خوب و شتره =پادشاه هواخشاه ترا=هوخشتره

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

استخوان در زبان لکی و کردی = ایستاگیان =ایستا=ایستاده و برپا شده ، راست وصاف ایستاده . و گیان =جان و بدن و تن . ودرکل به معنایقسمت ایستاده بدن و ایست ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حوض =گو الی که آب در آنجا خانه کرده است و ماندگارشده است در انگلیسی Hose یعنی خانه ومنزل ، ودرلری ولکی =هاوش یا هوش ودرلری بختیاری =اوشا ودر زبان اس ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اندوختن =دوختن و توختن به معنای ذخیره کردن آمده است طبق فرهنگ لغات فارسی وگفته شده که اندوختن =ذخیره کردن اما به نظر بنده :، ان دوختن = ان =پیشوند مت ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

آفرین = آور ین و آوریدن ودراینجا نو آور ی یا آوردن پاسخ نو ودرست بودن نفرین =نه آفرین و متضاد آفرین هم نفرین است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشیانه =به معنای لانه پرندگان و خانه آنها و جایی برای آسایش پرنده درزبان لکی :سیر تکاملی کلمه به شکل زیر می باشد : آسودژی لانه =آسوژیانه =آسوشیانه = ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

اژدها =آژی دهانک آخگر دهان =اژدر دهان =آتش در دهان اخگر =آتش و شعله ی آتش د ها=دهان و جمع این دو واژه =اژدر دهان

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آوآره =آب آره وبه هرچیزی ویا کسی گفته می شود که خانمانش به دلیلی خراب شده است و درحال حاضر جا ومکانی را ندارد که درآن جا زندگی کند . آب آره =آب آور ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خرداد =خور داد =هور داد =هورا دات =هوردات= ماه سوم سال وماه آخر فصل بهار و درزبان لکی و لری این ماه راهنوز هم به صورت خورداد تلفظ می کنند و دراین ماه ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرداد =نام یکی ازماه های تابستان است و ماه پنجم سال ما ایرانیان است ودراین ماه چونک وسط تابستان است وهوا به شدت گرم شده است واوج گرمای سال درای ماه ا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٦

ویر =فیر=فکر درزبان لکی هنوز به هرسه صورت بالا تلفظ می شود و به معنای = یاد ، هوش و اتعداد ذهنی برای ثبت رویدادها و بهدیاد آوردن سریع آنهاست . ویرا ...

پیشنهاد
٠

قوز پشت =قوژپشت =گوژپشت کسی که پشت او به حالت خمیده درآمده است و به اصطلاح شاعران ، کمانی شده است و انحنا پیداکرده و به شکل منحنزی درآمده است .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیر افکن = اصل این کلمه دو قسمتی که قسمت اول اسم و دوم آن فعل است . سیر تکاملی آن = :شیر آیژن =شیر اوژن =َشیر آوجن و شیر آوجن = واو خوانده میشود . ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمعه =جمع ه دراصل این کلمه بعد از ورود اسلام به ایران وارد زبان ماشده است . دراین روز مردم به صورت جمعی آیین و مراسم مذهبی واعتقادی برپا می کنند . ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دژخیم =دژ خیم که : دژ= ( ضد ) و خیم =اخلاق و منش ورفتار و رویه وروش و کردار معنی می دهند. خوش خیم =خوش اخلاق و خوش رویه ( رفتار ) دژخیم =بد رفتار و ...

پیشنهاد
٠

قلب در مصراع نقش تو قلبست و نقش او کان است =نقش تو مجاز ی است و تقلبی و نق ش خداوند نقش اصلی و خالص است .

پیشنهاد
٠

طاق چه =طا قچه که دراصل =طوق چه که طوق =خطی که دور گردن پرنده و کمی پایین تر از سر می باشد . دقیقا به همان شکلی که و شیوه ای که طوق دارد طاق را هم ب ...

پیشنهاد
٠

انگشت =آنقوزت =آنقوست =آن قوشت =وآن گوشت =و انگشت =آن چیزی که قوز دارد و گوژ دار دوبه انگشت اشاره اولین بار ان نام داده شد و آن =چیزی که به آن اشاره ...

پیشنهاد
٠

چاقو =شاقو ودراصل آن شاق خو =یا شاق خوب وسیله ای که خوب گوشت و. . . . را به دونطم یا دو شق تبدیل وتقسم می کند . سیر تکاملی درزبان پایه ( لکی ) =شاق ...

پیشنهاد
٠

شلاق =شل آق = شل =ران و آق =چوب ویا هروسیله ای که با آن به ران وارد می شود و ضربه می زند . اما درست تر وسیر تکاملی آن : شالاخ بوده است و به صورت شال ...

پیشنهاد
٠

شلوار =شل وار که شل =ران و وار=پسوند شباهت که به معنای لباس وپارچه ای پوشاننده ی ران است . امدرزبان کهن ایران یعنی لکی = شال واز =شال وار =شلواز = ...

پیشنهاد
٠

آیینه =وسیله ای که طبق آیین ورسم ورسوم مورد اطتفاده قرار می گیرد. و لی این کلمه بسیار جدید است . اما در زبان کهن لکی : به این وسیله جامک گفته میی ش ...

پیشنهاد
٠

ایران =طبق گفته ی اساتید زبان وتاریخ به فرزندان ایرج که به این سرزمین آمدند و ااین جا را ایران نامیدند . وطبق زبان مادری وکهن لکی : ایره =اینجا که ...

پیشنهاد
٠

قورباغه =داروگ وبه جانداری گفته می شود که جوی های آب زدگی می کند و به آب نیاز حیاتی دارد . دار=درخت و وگ =همان صدای قورباقه است قورباغه هی سبزی که ...