پیشنهادهای جهانمهر (٢١١)
فرنجمشک = Melissa
چاقّالْداغ Chaqqaldagh یعنی : بسیار کثیف و آلوده ، داغمه بسته ، بد بو کسی که مدت طولانی حمّام نرفته باشد در گویش همدانی ؟
چاقّالْ داغ Chaqqaldagh یعنی : بسیار کثیف و آلوده ، داغمه بسته ، بد بو کسی که مدت طولانی حمّام نرفته باشد در گویش همدانی ؟
گویش اصیل همدانی گذاشتن و قرار دادن پ. ن: پَ وَرای شی نهار آبگوشت هَشتی ؟؟ : )
" بیور " به پهلوی
موثق ، قاطع ، معتبر ، مطمئن
همچنین به این حشره که بدن سیاه و قرمز و ۲ دم تیغه مانند دارد دودُمّه نیز گفته میشود
همچنین در گویش همدانی " وخسادن " هم گفته میشود
برخاستن ، در گویش همدانی
کَرویز معادل پارسی منطق
اصطلاح کنایه از بیکاری و سرگردانی : در خیابان راه میره و ساختمان متر میکنه
قلّاغ = کلاغ در گویش همدانی با تشدید گفته میشود
Ivory Coast کشور ساحل عاج در غرب آفریقا
تمدن دیلمون Dilmun Civilization در بحرین از ۳۰۰۰ تا ۵۳۸ قبل از میلادمسیح که در کتیبه های تمدن های بین النهرینی سرزمین زادگاه خدایان و مرکز تجاری پر ...
Ivoty Coast کشور ساحل عاج در غرب آفریقا
احتمالا واژه victor برگرفته از " ویستوریو " تلفظ باستانی نام گُستَهم پهلوان ایرانی شاهنامه باشد
( Inpricel ) قیمت ناپذیر ، غیرقابل قیمت گذاری چیزی که از گران بهایی بیش از حد قابل تعیین ارزش نباشد
( Inpricel ) قیمت ناپذیر ، بها ناپذیر چیزی که از گران بهایی بیش از حد قابل تعیین ارزش نباشد
( Inpricel ) بها ناپذیر ، غیرقابل قیمت گذاری چیزی که از گران بهایی بیش از حد قابل تعیین ارزش نباشد
Inpricel : قیمت ناپذیر ، بها ناپذیر ، غیرقابل قیمت گذاری چیزی که از گران بهایی بیش از حد قابل تعیین ارزش نباشد
Territory of Nowher کشور هیچ کجا ، یا به توضیح بهتر ، کشور " سو " ( تنها دهکده منطقه ) سرزمین کوچکی میان مرز مصر و سودان که حاکمیت هیچ کدام از دو ...
کشور هیچ کجا Territory of Nowhere یا به توضیح بهتر ، کشور " سو " ( تنها دهکده منطقه ) سرزمین کوچکی میان مرز مصر و سودان که حاکمیت هیچ کدام از دو کش ...
فرهنگ آندرونووو ( Andronovo Culture ) که بیشترین مطابقت را با کشور اساطیری توران دارد از 2300 تا 900 سال پیش از میلادمسیح به مدت 1400 سال در سرتاسر ...
تلفظ باستانی نام دماوند " تَماوَنت " بوده که اشاره به افسانه مرگ طهمورث در اوستا دارد طبق اوستا ، طهمورث در سیُمین سال حکومتش سوار بر گرده اهریمن ، ...
کی آپیوه پدر کیکاووس است ! ( در اوستا ) پادشاهی که نامش در شاهنامه نیامده !
بهترین معادل ارتباط جنسی
ملافقت : مقاربت ، رابطه جنسی
مُدَعَّو : ادعا پذیر ، قابل ادعا
قابلیت ، ظرفیت ، مستعد
ظرفیت همچنین استعداد معادل پارسی پتانسیل است
استعداد ، مستعد ، قابلیت ، ظرفیت
میدان و محوطه هم معنا میدهد
صحنه صحنه نبرد = Battle Field
Trilogy = سه مایه ، سه ماده
" رَهران " معادل پارسی " هادی "
کشور اساطیری توران یا فرهنگ آندرونووو ( Andronovo Culture ) از 2300 تا 900 سال پیش از میلادمسیح به مدت 1400 سال در سرتاسر آسیای مرکزی و ماوراءالنه ...
فرهنگ آندرونووو ( Andronovo Culture ) که بیشترین مطابقت را با کشور اساطیری توران دارد از 2300 تا 900 سال پیش از میلادمسیح به مدت 1400 سال در سرتا ...
کلمه مغناطیس یا مغناط! Magnet از نام سرزمین Magnesia آمده واژه "Magnes" هم به معنی "سنگ" است و هم از ریشه Magna به معنی : بزرگ و درشت ( =سنگین، ...
کلمه مغناطیسی Magnetic از نام سرزمین Magnesia آمده واژه "Magnes" هم به معنی "سنگ" است و هم از ریشه Magna به معنی : بزرگ و درشت ( =سنگین، دشوار ) ...
کلمه Elect یعنی : برگزیده و یا عصاره و جوهر ( بر، سر، گزین ) معنای واژه Tronیعنی : تَراز یا افزار تعامل و سامان و مایه معادل پارسی "Electron" می ...
معنای واژه Tronیعنی : تَراز ( افزار تعامل ) ، سامان ، مایه
وخیز ، واژه امری اصیل همدانی از ریشه وَرخیز و به معنای بلندشو است
بهاباد چیچیه ؟ وخیزیدن و وخیز گویش اصیل همدانی می باشد ! که از ریشه وَرخیزش و به معنای برخاستن است دیگه گویش همدانی رو که همه میشناسن !!
برابر پارسی هادی : رَهران
" ناخورا " یا " ناحور " ( Nahor ) نام پدر حضرت تارخ و پدربزرگ حضرت ابراهیم ( ع ) است نسب حضرت ابراهیم ( ع ) تا نوح ( ع ) به ترتیب : تارَخ Terah ناخو ...
" ناخورا " یا " ناحور " ( Nahor ) نام پدر حضرت تارخ و پدربزرگ حضرت ابراهیم ( ع ) است نسب حضرت ابراهیم ( ع ) تا نوح ( ع ) به ترتیب : تارَخ Terah ناخو ...
نسب حضرت ابراهیم ( ع ) تا نوح ( ع ) به ترتیب : تارَخ Terah ناخورا Nahor اَشروغ Serug اَرعو Reu فالِغ Peleg عابِر Eber شالَخ Shalah اَرفَخشاد Arphaxsh ...
" ناخورا " یا " ناحور " ( Nahor ) نام پدر حضرت تارخ و پدربزرگ حضرت ابراهیم ( ع ) است نامش پنهان نیست ، تو کتب و منابع یهودی هست نسب حضرت ابراهیم ( ع ...
از تحقیقاتم نتیجه گرفتم که کلمه Elect یعنی : برگزیده و یا عصاره و جوهر ( بر، سر، گزین ) معنای واژه Tronیعنی : تَراز یا افزار تعامل و سامان و مایه ...
از تحقیقاتم نتیجه گرفتم که کلمه Elect یعنی : برگزیده و یا عصاره و جوهر ( بر، سر، گزین ) معنای واژه Tronیعنی : تَراز یا افزار تعامل و سامان و مایه ...