پیشنهادهای جهانمهر (٢١١)
TakeOff وارَهی ، واگِرِفت
وارَهی وا گرفت
نام ملکه همای چهرآزاد در شاهنامه هم هست که بیشترین انطباق رو با ملکه آمیتیس ( هوماتی ) شاهزاده ماد و ملکه ی بابل ، همسر بخت النصر دوم کلدانی دارد
این ایزد بانوی اونایی آنا که میگین بیشتر به ایشتار ( اینانا ) شباهت داره البته الهه سومری ایشتار یا اینانا برگرفته از الهه آناهیتا ایرانی است
کوریدور ، کریدور Corridor
دِراز گُذَر
دِراز گُذَر
دِراز گُذَر
دِرازراه دقیقا معنای ریشه ای ایتالیاییش همینه
دِرازراه دقیقا معنای ریشه ای ایتالیاییش همینه
دِرازراه دقیقا معنای ریشه ای ایتالیاییش همینه
خامنه = خومنا خومنا = وهومن ؟ = بهمن ؟ = هخامنش ؟
Isaiah آیزایا
پِلمیده به معنای" مالیده شده و پخش شده " در گویش همدانی
پِلمید به معنای" مالیده شد و پخش شد " در گویش همدانی
پِلمیدَن به معنای" مالیده شدن و پخش شدن " در گویش همدانی
تِلّیده به معنای" لِه شده " در گویش همدانی
تِلّید به معنای" لِه شد " در گویش همدانی
تِلّیدَن به معنای" لِه شدن " در گویش همدانی
قیمت ناپذیر ، بها ناپذیر ، غیرقابل قیمت گذاری چیزی که از گران بهایی بیش از حد قابل تعیین ارزش نباشد
تلفظ باستانی اوستایی نام هوشنگ پیشداد هائوشیانگها میباشد
هائوشیانگها = هوشنگ تلفظ باستانی اوستایی نام هوشنگ پیشداد در شاهنامه فردوسی
زَو آخرین پادشاه سلسله فریدونیان ( شاهنامه ) پسر طهماسپ و نواده فریدون تلفظ باستانی اوستایی نام نوذر اوزاوا یا زاب میباشد
تلفظ باستانی اوستایی نام نوذر پسر منوچهر و پدر توس و گستهم
نوذر = نائوتاریا
تلفظ باستانی اوستایی نام منوچهر : خورشید سیما
منوچهر = مانوشیثرا ( اوستایی ) : خورشید سیما
یایما = جمشید اصیل ترین تلفظ باستانی اوستایی نام جمشید جم پیشدادی ( شاهنامه فردوسی ) که در کتب و منابع پهلوی و هندو ( ریگ ودا ) مشترک است
ثْرایتانا = فریدون تلفظ باستانی اوستایی نام فریدون فرخ پیشدادی در شاهنامه فردوسی
گُستَهم تلفظ باستانی اوستایی نام این پهلوان " ویستوریو Vistorio " میباشد و به معنای : گشاینده و فاتح است و به احتمال بالا واژه انگلیسی Victor که ...
برتراز مادجی معادل پارسی الکترومغناطیسی Electromagnetic کلمه Elect یعنی : برگزیده و یا عصاره و جوهر ( بر، سر، گزین ) معادل پارسی "Electron" میتونه ...
گِرادِج مغناطیسی Magnetic این واژه صرفا به معنای آهنربایی نبوده و به هرگونه جامدات دارای گرانش منسوب میشود ، با این حساب معادل پارسی "جامد" که میشود ...
مادِج : مغناطیسی Magnetic این واژه صرفا به معنای آهنربایی نبوده و به هرگونه جامدات دارای گرانش منسوب میشود ، با این حساب معادل پارسی "جامد" که میشود ...
مَگنِزیا Magnesia ( سرزمین صخره های مغناطیسی ) : سرزمین صخره های مونث ، سرزمین خَرسَنگه ها Magnes ( صخره مغناطیسی ) : صخره مونث ، خَرسَنگه
مَگنِزیا Magnesia : سرزمین صخره های مونث ، سرزمین خَرسَنگه ها سرزمین صخره های مغناطیسی Magnes : صخره مونث ، خَرسَنگه
Magnes صخره مونث ، خَرسَنگه مَگنِزیا Magnesia : سرزمین صخره های مونث
: بزرگ ، درشت ، سنگین ، دشوار
نوترون Neutron = اَختَراز Neu مخفف کلمه Neuter یعنی : خنثی و بی جنس و اخته معنای واژه Tronیعنی : تَراز یا افزار تعامل و سامان و مایه
Tron : تراز ، افزار تعامل ، سامان ، مایه
کشور اساطیری توران یا فرهنگ آندرونووو ( Andronovo Culture ) از 2300 تا 900 سال پیش از میلادمسیح به مدت 1400 سال در سرتاسر آسیای مرکزی و ماوراءال ...
حشره دودُمّه همان گوش خزک که بدن سیاه و قرمز و ۲ دم تیغه مانند دارد در گویش همدانی
اَختَراز Neu مخفف کلمه Neuter یعنی : خنثی ، بی جنس ، اخته معنای واژه Tronیعنی : تَراز یا افزار تعامل و سامان و مایه معادل پارسی "Neutron" میتونه " اَ ...
معنای واژه Tronیعنی : تَراز ، افزار تعامل ، سامان ، مایه
اَختَراز Neu مخفف کلمه Neuter یعنی : خنثی ، بی جنس ، اخته معنای واژه Tronیعنی : تَراز یا افزار تعامل و سامان و مایه معادل پارسی "Neutron" میتونه " اَ ...
بَرتَراز کلمه Elect یعنی : برگزیده و یا عصاره و جوهر ( بر، سر، گزین ) معنای واژه Tronیعنی : تَراز یا افزار تعامل و سامان و مایه معادل پارسی "Electro ...
خَرسَنگه ( صخره مغناطیسی ) واژه "Magnes" هم به معنی "سنگ" است و هم از ریشه Magna به معنی : بزرگ و درشت ( =سنگین، دشوار ) و همچنین پسوند "es - " ...
کلمه مغناطیسی Magnetic از نام سرزمین Magnesia آمده واژه "Magnes" هم به معنی "سنگ" است و هم از ریشه Magna به معنی : بزرگ و درشت ( =سنگین، دشوار ) ...
منوسان و خوزان زرین کلاه که بر کشور پارس بودند شاه شاهنامه فردوسی خوز ( خوزستان ) = هوج ( شوش ) = تمدن ایلام باستان منوس = اَنشان ( جنوب ایلام باستان ...
گویش همدانی اصیل : پف کردن ، ورم کردن = پَندومیدَن
گویش همدانی اصیل : پف کرده ، ورم کرده