ایما محسنی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shitfaced: مست و پاتیل

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

i hope so: امیدوارم خداکنه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep out of this: دخالت نکن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gutted: بد حال

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chap: رفیق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chap: رفیق

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

murphy's law: بد شانسی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

murphy's law: بد شانسی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

peer pressure: فشار اطرافیان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

botch up: خراب کاری، گند کاری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ace sth: ترکوندن، کاری رو به نحو احسن انجام ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

voila: بفرما! خدمت شما!

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

voila: بفرما! خدمت شما!

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nana: Nana is an amazing funny pretty gir ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

faces: رو در رو یی ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deep voice: صدای بم و مردانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deep voice: صدای بم و مردانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give and take: داد و ستد ساخت و پاخت مبادله ی اف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crowd: جماعت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

freak out: وحشت زده شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

spoil: لو دادن افشا کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feeling down: احساس دپ و پکر بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

feeling down: احساس دپ و پکر بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loose: شل شدن باز شدن گره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tray: سینی فر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bgm: بک گراند میوزیک موزیک زمینه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ingredient: اجزا و مواد غذا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go well: جور در اومدن ( مثلا دوتا غذا در کنا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

choreography: طراحی رقص

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

choreography: طراحی رقص

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

here here: دقیقا همینطوره موافقم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

here he comes: اون داره میاد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

here he comes: اون داره میاد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

here we are: بالاخره رسیدیم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

here i am: اینم از من!

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

here i am: اینم از من!

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

here she entered: در همین لحظه او وارد شد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

here enough: حالا بسته!

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i dont give a shit: واسم مهم نیست به چپمم نیست

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i dont give a shit: واسم مهم نیست به چپمم نیست

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when shit hits the fan: اوضاع ِ خر تو خو وقتی اوضاع شیر تو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i had a shitty day: روز بدی، گندی داشتم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shitfaced: مست و پاتیل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shitfaced: مست و پاتیل

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shitbox: ماشین قراضه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shithole: جای خیلی کثیف و درهم برهم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop talking shit: چرت و پرت نگو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stop talking shit: چرت و پرت نگو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at once: یک باره

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

right away: فورا بی درنگ مستقیم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

right away: فورا بی درنگ مستقیم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tip: فوت و فن !

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no reason: بی دلیل

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put it on you: به تو میسپارمش میذارم به عهده ی تو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bye: بدرود

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am in the red: زیر بار قرض بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i am in the red: زیر بار قرض بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as time goes by: با گذشت زمان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as time goes by: با گذشت زمان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it's about time: الان وقتشه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be full of hot air: چرت و پرت گفتن!

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ride or die: تا پای مرگ تا پای جون به معنای دوس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ride or die: تا پای مرگ تا پای جون به معنای دوس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in an instant: در یک آن در یک چشم برهم زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in an instant: در یک آن در یک چشم برهم زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bon voyage: سفر بسلامت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bon voyage: سفر بسلامت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

if so: اگه اینطوره

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burdened: زیر با مسئولیت یا فشار بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

burdened: زیر با مسئولیت یا فشار بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

funky: نوعی سبک موزیک به آهنگی اشاره داره ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stoned: رد داده، مخ ردی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stoned: رد داده، مخ ردی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ripped: خوش هیکل بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get mad: قاطی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pass: ازش بگذر ( برو بعدی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lit: خفن!

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i hope so: امیدوارم خداکنه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i hope so: امیدوارم خداکنه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

about to: الانه که دیگه. . .

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a pain in the neck: اصطلاحی که در مورد فرد اعصاب خرد کن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are barking up in the wrong tree: یه اصطلاحه در مواقعی که طرف مقابل ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sum up: خلاصه کردن جمع بندی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn down: کم کردن زیر آتیش، گاز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let your hair down: آروم باش

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep your hair on: ناراحت نباش عصبی نباش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep your hair on: ناراحت نباش عصبی نباش

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

get in one's hair: اذیت کردن اشخاص بخصوص وقتی که یکی م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doodad: ماسماسک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

doodad: ماسماسک

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on easy street: در ناز و نعمت !

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on easy street: در ناز و نعمت !

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep out of this: دخالت نکن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

right on you: ایول ! دمت گرم !

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well off: وضعش خوبه !

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on the edge today: امروز قاطی ام

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm on the edge today: امروز قاطی ام

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pull strings: پارتی بازی کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a nose for: داشتن مهارت در چیزی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have a nose for: داشتن مهارت در چیزی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unconventional: بی قید و بند

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go away: گورتو گم کن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dearly: گرامی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dearly: گرامی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go and fly a kite: برو بابا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

watch out: حواست باشه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is all over with him: کارش ساخته ست

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it is all over with him: کارش ساخته ست

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he has an itching palm: دستش کجه ( دزده )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i lost patience: طاقتم طاق شد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to make an income out of a job: درآمدی از شغلی داشتن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to have someone's back: هوای کسی رو داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to have someone's back: هوای کسی رو داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

PET: بعنوان فعل معنی لوس کردن میده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

framed: واسه کسی پاپوش درست کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

see through: لباس شفاف ، بدن نما

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand somebody: تحمل کردنِ کسی

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

مدال‌های ایما محسنی