احسان جهروتی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

downfall: بدبختی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

register: دخل مغازه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

administer: تجویز دارو کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

administer: تجویز دارو کردن

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

screen: تست های غربالگری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

look up: ردیف شدن اوضاع

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bring back: زنده کردن خاطرات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ring back: برقراری تماس مجدد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come around: سَر زدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rip off: چپاول - تاراج

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rip off: چپاول - تاراج

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drop out: از دور رقابت خارج شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drop out: از دور رقابت خارج شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fall due: موعد مقرر - موعد پرداخت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

country fair: بازار محلی - بازار محله

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

country fair: بازار محلی - بازار محله

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

set out: معلوم کردن ( هدف، برنامه ) - در نظر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outset: ( از ) اولش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

downfall: بدبختی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

downfall: بدبختی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

look on: نظاره گر بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

look on: نظاره گر بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

onlooker: نظاره گر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

onlooker: نظاره گر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get on: رسیدن به کاری ( to continue doing s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

innovative: مبتکرانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrill: ناخوشایند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

elevate: If you elevate something to a highe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elevate: If you elevate something to a highe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swarm: If a place is swarming with people, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unearth: پی پردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unearth: پی پردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

killer: informal: very attractive, good, im ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

killer: informal: very attractive, good, im ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

straight fire: Straight fire is a slang term that ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crisis of confidence: a situation in which people no long ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resort: وادار شدن به

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bully for you: تو خوبی! بیشتر این اصلاح این روزه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bully for you: تو خوبی! بیشتر این اصلاح این روزه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gatekeeper: someone in an organization who tell ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as a consequence: as a result of something

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as a consequence: as a result of something

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

handle: If you handle a particular area of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burn down: به آتش کشیدن یا به آتش کشیده شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

burn down: به آتش کشیدن یا به آتش کشیده شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

call: ( a decision ( informal تصمیم، انت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carry tune: to sing musical notes correctly طب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

register: دخل مغازه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

school run: سرویس مدرسه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something's up: ی جای کار میلنگه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

something's up: ی جای کار میلنگه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost and found: دفتر اشیای گمشده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lost and found: دفتر اشیای گمشده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kick start: روشن کردن موتور Three important re ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kick start: روشن کردن موتور Three important re ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chafe: شوریدن temperamental youths chafing ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chest thumping: زورگو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matriarch: مادر سالار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

archaic: اولیه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

systemic: نظام مند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sporadic: جسته و گریخته

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های احسان جهروتی