hyouka - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who's at the door: کی پشت دره؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm hoarse: صدام گرفته.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll see you to the door: تا دم در شما رو بدرقه می کنم. تا د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nice of you to come: لطف کردید تشریف آوردید.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

would you mind knocking before you come in: ممکنه قبل از وارد شدن در بزنید؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not that there's any harm in it: نه که بد باشه.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rule set: رویه نامه مجموعه رویه مجموعه قانون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blocklist: فهرست انسداد فهرست مسدودی فهرست باز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i take after my dad: من به بابام رفتم.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm an only child: تک فرزندم.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm the eldest child: بچه اولم.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm the middle child: بچه وسطی ام.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm eager to see you: مشتاقم ببینمت.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a great idea: عجب نظر خوبی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

doxing: هتک حیثیت * با �هتک حرمت� اشتباه گر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time to live: TTL ( مخفف Time To Live ) زمان مان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تایم تو لیو: TTL ( مخفف Time To Live ) زمان مان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

payment gateway: درگاه پرداخت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ov: OV ( مخفف organization validation ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domain validation: DV ( مخفف domain validation ) اعتب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extended validation: EV ( مخفف Extended Validation ) اع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organization validation: OV ( مخفف organization validation ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dv: DV ( مخفف domain validation ) اعتب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disposable email: مترادف: burner email ایمیل موقت ایم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dns resolver: واکافت کننده DNS DNS recursor یا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

classless inter domain routing: CIDR مخفف Classless Inter - Domain ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cidr: CIDR مخفف Classless Inter - Domain ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

windows filtering platform: WFP ( مخفف Windows Filtering Platfo ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wfp: WFP ( مخفف Windows Filtering Platfo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are my rock: تو پشت و پناه منی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

triumphant underdog: شکست خورده فاتح بازنده پیروز شکست خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the color purple: به رنگ ارغوان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

buffalo soldier: سرباز رنگین پوست سرباز سیاه پوست سر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shark infested waters: آب های پر از کوسه این عبارت برای ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

post fact: هم معنی: Post - truth پساحقیقت پسا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maboroshi: توهم سراب معنای واژه ژاپنی: fantas ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a target on one's back: هدف توجه قرار گرفتن آماج توجهات قرا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's gonna be alright: درست میشه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my life is over: زندگیم تموم شده ست

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm so humiliated: خیلی تحقیر شدم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn to the side: بچرخ په کنار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extraction point: نقطه فرار نقطه جابجایی نقطه انتقال ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

miss lady: خانم خانما

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

silly goose: آدم احمق آدم ابله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a nice gesture: چه حرکت قشنگی زدین.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

excuse the mess: ببخشید اینجا بهم ریخته است

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have the patience of a saint: صبر ایوب دارم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're trying my patience: دارى صبرم رو لبریز میکنى

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fool me once shame on you fool me twice shame on me: اگر یک بار منو گول زدی، شرم بر تو ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be obvious: تابلو نکن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hpc: HPC ( مخفف High Performance Computi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's getting late: داره دیر میشه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have a way with me: قلق منو میدونی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make me sway: منو به حرکت در بیار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uneasy alliance: اتحادی شکستنی ائتلافی ناپایدار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how can you not care: چطور میتونی بی تفاوت باشی؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be so nosy: اینقدر فضول نباش!

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

edp: EDP ( مخفف Eau de Parfum ) ادوپرفیو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's that got to do with me: به من چه ربطی داره؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's that got to do with you: به تو چه ربطی داره؟ تورو سننه همین ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

early to mid: اوایل تا اواسط

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a week or so: یه هفته یا بیشتر ( یکی دو هفته )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a year or so: یک سال یا بیشتر ( یکی دو سال )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i owe you my life: زندگیم رو بهت مدیونم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marine pilot: راهنمای پهلودهی کشتی راهنمای کشتی

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accounting supervisor: سرپرست حسابداری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accounting assistant: دستیار حسابدار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ager dyer: 1. مسئول رنگرزی و کهنه نمایی لباس و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roto supervisor: ( در سینما ) : ناظر روتوسکوپی روتو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

story developer: [در سینما]: توسعه دهنده داستان یک ' ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

supervising armorer: [در سینما] مسئول و ناظر سلاح ها و ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gaetal: Gaetal ( 개탈 ) در زبان کره ای به معن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chunhwa: "چون هوا" یا "چونهوا" ( Korean: 춘화; ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crab pot: crab pot:قفس صید خرچنگ crab trap: ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fell into bad ways: در مسیر بد افتادن راه خلاف را پیش گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a fall into a pit a gain in your wit: یک سقوط در چاه، یک پیشرفت در فهم شم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the art of seduction: هنر اغواگری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a million miles away: یک میلیون مایل دورتر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

goatman: بُزمرد قوچ مرد مرد بُزی بُزمرد نها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sakra: "ساکرا" یک اصطلاح سانسکریت به معنای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dramedy: درام کمدی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

family matters: مسائل خانوادگی مشکلات خانوادگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adipurush: ادی پوروش ( Adi Purush ) یعنی اولین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

under suspicion: در مظان اتهام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

division of criminal investigation: بخش تحقیقات جنایی ( DCI )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

director of central intelligence: مدیر اطلاعات مرکزی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

college graduate: فارغ التحصیل دانشگاه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scarab: خَبَزدوک سرگین گردان جُعَل خزوک توم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jagun jagun: یک واژه یاروبایی ( ساکنین شمال نیجر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ologun: یک واژه یاروبایی ( ساکنین شمال نیجر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a drug bust gone awry: عملیات ناموفق کشف مواد مخدر: به وضع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the nadir of evil: نهایت شر آخر شرارت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a whole new meaning: به کل معنای جدید معنای کاملا جدید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all things topical: همه موضوعات داغ: به موضوعات یا مسائ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jaane jaan: محبوب عزیز دلبند ببینید معانی:

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seemingly good: به ظاهر خوب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the high table: حلقه اعظم: در سری فیلم های جان ویک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

even if it means life or death: حتی به قیمت مرگ و زندگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fengshen yanyi: تفویض خدایان مراسم انتصاب خدایان ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crypto bro: crypto - bro داش رمزی حاج رمز ارزی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mondocane: "Mondocane" ترکیبی از دو کلمه ایتال ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ripped from the headlines: با الهام از اخبار واقعی با الهام از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not care a hoot: به معانی "zero fucks given" توجه شو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

global response intelligence team: ( عنوان فیلم ) : تیم واکنش و اطلاعا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

g r i t: مخفف Global Response & Intelligence ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a bleak picture: تصویری تاریک تصویری تیره و تار یک ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

el infierno: مترادف انگلیسی: Hell فارسی: دوزخ، ج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love is in the air: عشق در هوا موج می زند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nothing is as it seems: هیچ چیز آن طور که به نظر می رسد نیس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

teri meri doriyaann: سریالی هندی با عنوانی به معنای: Our ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bhagya lakshmi: سریالی هندی با عنوانی به معنای Lady ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nothing comes between blood: هیچ چیز نمی تواند بین رابطه خونی فا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

justice knows no borders: عدالت مرز نمی شناسد.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gen v: این عنوان که در ترجمه های فارسی به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bandleader: رهبر گروه موسیقی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

noctalgia: اندوه آسمان آلودگی آب و هوا، مقادی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

north face: ( بیشتر برای کوهستان و صحنه های نبر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inspired by true events: با الهام از رویدادهای واقعی الهام گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

funeral home owner: مالک موسسه کفن و دفن صاحب موسسه تدف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

handshake deal: توافق شفاهی قول دستی A verbal comm ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when a handshake deal goes sour: وقتی که یک توافق شفاهی به مشکل می خ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep the hearth: حفظ کانون خانواده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

me vuelves loca: I'm Crazy About You You drive me cr ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snl: مخفف Saturday Night Live: پخش زنده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reggaeton: ( سبک موسیقی ) رِگِیتون Reggaeton ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the fax: الف ) یک اصطلاح عامیانه و بازی با ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the facts straight: اصلاح یک سوء تفاهم یا اشتباه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

struggle to decide: سردرگم شدن در تصمیم گیری They stru ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

al rojo vivo: اصطلاحی اسپانیایی به معنای "red hot ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flor sem tempo: عشق ابدی سریال پرتغالی به معنای انگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tagesschau: ( برنامه خبری روزانه آلمان ) بررسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evilize: الف. تبدیل کردن شخص یا چیزی به بدی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pain hustlers: سوداگران درد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tatort: ( واژه آلمانی ) صحنه جرم، صحنه جنای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jag: مخفف judge advocate general ببینید:

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

judge advocate general: مشاور حقوقی ارتش مشاور قضایی نیروها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

supreme intelligence: هوش برتر: یکی از شخصیت های کمیک، دش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

house hunters: جویندگان خانه شکارچیان خانه شکارچی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hosted by: ( برنامه رادیویی یا تلویزیونی یا . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wingwomen: ( در معنای منفی ) زنان شریک جرم زنا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

onimusha: جنگجوی جسور جنگجوی نترس جنگجوی شرور ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clove cigarette: سیگار میخک این سیگار هم از نظر عطر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cigarette girl: دختر سیگار دختر سیگار ( Gadis Kret ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cut a path: مسیر گشودن راه باز کردن مسیری ترسیم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

romancero: عاشقانه ها داستان عاشقانه مجموعه تص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reconstruction era: دوره بازسازی پس از جنگ داخلی دوره ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that was then and this is now: اون موقع اون موقع بود، الان الانه د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ان وقت بود… این الان است: اون موقع اون موقع بود، الان الانه د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

at rock bottom: ته خط رسیدن به آخر خط رسیدن ( از ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a stock tip: یه نکته راجب سهام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

creative block: بن بست فکری بن بست خلاقیت خشکیدن خل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is no in between: گزینه دیگری در بین نیست. گزینه سوم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

breaking out of a detention house: فرار از زندان خروج از یک مرکز نگهدا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suburra: سوبورا ( به ایتالیایی: Suburra ) نا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suburraeterna: حومه ابدی حومه فنا ناپذیر عنوان مج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

artificial general intelligence: هوش جامع مصنوعی هوش عمومی مصنوعی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agi: مخفف Artificial general intelligenc ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

generative ai: هوش مصنوعی مولد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

am i wrong: بد میگم؟ اشتباه می کنم؟ خلاف میگم؟ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring something up to speed: چیزی را به بالاترین سطح کارایی و به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big fish to fry: کارهای مهم برای انجام دادن داشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

globetrotting adventure: سفری ماجراجویانه به سراسر جهان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

entelodontidae: کامل دندانان کامل دندانان ( نام عل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cye: رایانامه خود را بررسی کنید. ( در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dl: عبارت کامل: Download موضوع: اینترنت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gen x: نسل ایکس 1928 - 45 Silent Generati ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gen y: ببینید: millennials 1928 - 45 Sile ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

national payment corporation of india: ( مخفف: NPCI ) : شرکت ملی پرداخت هن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

npci: نام کامل: National Payment Corporat ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

upi: نام کامل: Unified Payments Interfac ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

formicarium: مزرعه مورچه لانه مور لانه مورچه سور ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

myrmecologist: کسانی که رفتار مورچه ها را مطالعه م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ant farm: مزرعه مورچه لانه مور لانه مورچه سور ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paludarium: پالداریوم با الهام از جنگل های پر ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

riparium: نوعی پالداریوم با جریان چرخشی بین ق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

infp: INFP یکی از ۱۶ تیپ شخصیتی موجود در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

istj: ISTJ یکی از ۱۶ تیپ شخصیتی موجود در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

istp: ISTP یکی از ۱۶ تیپ شخصیتی موجود در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

isfj: ISFJ یکی از ۱۶ تیپ شخصیتی موجود در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

isfp: ISFP یکی از ۱۶ تیپ شخصیتی موجود در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

infj: INFJ یکی از ۱۶ تیپ شخصیتی موجود در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intj: INTJ یکی از ۱۶ تیپ شخصیتی موجود در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intp: INTP یکی از ۱۶ تیپ شخصیتی موجود در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

estp: ESTP یکی از ۱۶ تیپ شخصیتی موجود در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

estj: ESTJ یکی از ۱۶ تیپ شخصیتی موجود در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

esfp: ESFP یکی از ۱۶ تیپ شخصیتی موجود در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

esfj: ESFJ یکی از ۱۶ تیپ شخصیتی موجود در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enfp: ENFP یکی از ۱۶ تیپ شخصیتی موجود در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enfj: ENFJ یکی از ۱۶ تیپ شخصیتی موجود در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

entp: ENTP یکی از ۱۶ تیپ شخصیتی موجود در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ugly sweater: ژاکت زشت پوشیدن ژاکت زشت یا Ugly S ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

america: قاره آمریکا فرق America ( قاره آمر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

great britain: فرق united kingdom با great britain ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pibling: ( الگو برداری شده از sibling به همر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

some time: some time=اندکی زمان؛ زمانی کوتاه S ...

١ سال پیش

مدال‌های hyouka