حسن فاطمی منش - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

confounded: گنگ

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uniqueness: منحصر به فرد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uniqueness: منحصر به فرد

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

focus: واقف بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

review: دیدگاه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

empirical: میدانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

empirical: میدانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confounded: گنگ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confounded: گنگ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

downstream: آینده ( تصمیمات )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

formative: شکل گیری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

demand: الزام

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

critically: وخیم ( پزشکی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

survivorship: احیا ( پزشکی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

survivorship: احیا ( پزشکی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thought leader: پیشگام روشن فکر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

severity: شدت ( بیماری )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expressed: مطرح شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

manifestation: بروز ( بیماری )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

commitment: الزام ( حقوق )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unfavorable: نامتعارف

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

immunodeficiency: نقص ایمنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

immunodeficiency: نقص ایمنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

specificity: اختصاصی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shed: پناهگاه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

isolate: محافظت کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flacon: لوله ( در تجهیزات آزمایشگاهی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flacon: لوله ( در تجهیزات آزمایشگاهی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

medicolegal: پزشکی قانونی غلط است پزشکی - قانونی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expansion: افزایش ( در مورد استفاده با حجم موا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discussion: توضیح

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abnormalities: اختلالات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

determination: اندازه گیری ( برای وزن )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

definition: تشخیص ( در پزشکی )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

admit for: بستر ی شدن به خاطر . . . ( شکل مجهو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

admit for: بستر ی شدن به خاطر . . . ( شکل مجهو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

yields: بهره وری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pcr: واکنش زنجیره ای پلیمراز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pcr: واکنش زنجیره ای پلیمراز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

top: کلیدی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smarter: هوشمندانه تر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fuel: محرک ( استفاده محدود این معنی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resource: اعتبار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deplete: تقلیل دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

agglomeration: تجمع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

headline: سر خط خبر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

elimination: دفع ( داروشناسی و پزشکی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marshalling: صف آرایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marshalling: صف آرایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

literally: بر روی کاغذ ( اصطلاح )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

remediate: بازسازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

list: ذکر کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strategically: راهبردی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

modeling: ترسیم سازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scarce: محدود

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cooperation: تعامل

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

assessor: برآورد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

credential: صلاحیت مثلا: این فرد صلاحیت انجام ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

claimed: درخواست

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

مدال‌های حسن فاطمی منش