حسن اشرف زاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

myalgia: ماهیچه درد، درد ماهیچه و عضله، دردع ...

١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fluke: اتفاقی که باشانس همراه باشد، رویداد ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

commencement: جشن فارغ التحصیلی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frustration: disappointment, ناامیدی، ناکامی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

treadmill: دستگاهی که برای ورزش در ورزشگاه و خ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collaboration: واژه های فارسی برای collaboration ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whack: محکم ضربه زدن، ، با قدرت تمام ضربه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reach out: ارتباط با کسی برای کمک خواستن - - ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

puddle: چاله اب که توی خیابان یا پیاده رو، ...

١٠ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

glimpse: نگاه سرسری

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ترگمان: دیکشنری، ترجمه، ترجمان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

equestrian: اسب سواری ، سوارکاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equestrian: اسب سواری ، سوارکاری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jocky: سوارکاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jocky: چابک سوار، سوارکار چیره، سوارکار ما ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snitching: خبرچینی، فضولی ، لو دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

synchronise: هماهنگ ، هماهنگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

synchronise: هماهنگ ، هماهنگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

synchronisation: همگام سازی ، تطبیق دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blown away: Blown my mind away نزدیک بود شاخ در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scab: خون خشکیده، جای رخم خشکیده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scab: خون خشکیده، جای رخم خشکیده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turquios: رنگ ابی روشن، ابی فیروزه ای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recursive: قابل بازگشت، برگشتنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catchup: در درس خواندن، هنگامی به دلیل غیبت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drowse: خواب الودگی، چرت، خواب در اثرعوارض ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pathetic: تاسف بار، تاسف انگیز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

patriarchy: مردسالاری، پدرسالاری، زمانی که مردا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

patriarchy: مردسالاری، پدرسالاری، زمانی که مردا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fluke: اتفاقی که باشانس همراه باشد، رویداد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feral: وحشی، رام نشدنی، دارای خوی وحشی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spurned: ریخته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spurn: ریزش، باپاچیزی را ریختن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scarred: زخم خورده، ضربه خورده از، زخمی، اسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

synthetic: الیاف مصنوعی، سنتزی، درلباسشویی گذا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harassment: خشونت، آزار وآسیب، تعرض، آسیب رساند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

metastatic: ازجایی به جا یا جاهای دیگر رفتن، پر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

metastatic: ازجایی به جا یا جاهای دیگر رفتن، پر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stomp: کوبیدن پا روی زمین، کوبیدن پا به زم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

detonation: انفجار، منفجرشدن، ترکیدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whacked: ضربه زدن، ضربه زدن با خشم، به لرزه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whacked: ضربه زدن، ضربه زدن با خشم، به لرزه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

munk: گند زدن، ، خراب کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shivering: لرزش، لرزیدن ، در اثر سرما لرزیدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

treadmill test: پزشکان متخصص قلب برای تشخیص بیماری ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diet coke: نوشابه رژیمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diet coke: نوشابه رژیمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

propaganda: تبلیغات برای جهت دادن افکارمردم، هی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mischief: شیطنت، فتنه به پا کردن، پستی با ma ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sieve: الک، غربال، کمو با صافی تفاوت دارد، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snitch: قاپ زدن، دله دزدی، خبرچینی پلیس را ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commencement: جشن فارغ التحصیلی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snatching: ناگهان ربودن، بزورگرفتن، دست اندازی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crucial: حیاتی، سر نوشت ساز، بسیارمهم، تعیین ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outlander: بیگانه، اجنبی، غریبه، کسی از بیرون ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

administrator: مسئول نگهداری، سرپرست امور پستی، سر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

an error has occurred: اشتباهی پیش آمده، خطایی رخ داده، ار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

myalgia: ماهیچه درد، درد ماهیچه و عضله، دردع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bugs: در بازی ها یا گیم ها، به اشکالات می ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

redone: دوباره انجام دادن. پیشتر انجام شده ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های حسن اشرف زاده