حمید پرهام - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disaster relief: امداد سوانح/فجایع

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

entitlement program: برنامه ( طرح ) استحقاقی ( برنامه ها ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

operational: فعال، باز ( وقتی درباره جای خاصی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anonymize: ناشناس کردن، ناشناس سازی

٥ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٦ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

utility bill: قبض خدماتی، قبض خدمات شهری

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enumerator: آمارگیر، مامور سرشماری

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

designee: نماینده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

steering committee: کمیته راهبری

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distracting: مزاحم حواس، پرت کننده حواس

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

involuntary commitment: بستری ( و درمان ) اجباری [یک روال ق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

end to end encryption: رمزگذاری سرتاسری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

accessible: مناسب/مخصوص معلولین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make ends meet: تأمین مخارج اساسی/ضروری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

donation: کمک ( در نقش اسمی )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

washcloth: لیف

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

recharge: تجدید قوا ( نیرو ) ، خستگی در کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

apply for: اقدام به/برای درخواست دادن تقاضا کر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonverbal: غیرکلامی، غیرلفظی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nonverbal: غیرکلامی، غیرلفظی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

collective bargaining: چانه زنی جمعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collective bargaining: چانه زنی جمعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preferred: ترجیحی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

upon request: پیرو درخواست، بنا به درخواست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

involvement: ایفای نقش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

advocacy: رایزنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

predatory lending: قرض/وام غارتگرانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

down payment: پیش قسط، پیش پرداخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

recreation center: مرکز فراغت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

child support: نفقه فرزند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

child support: نفقه فرزند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

acute myocardial infarction: سکته قلبی؛ آنفارکتوس حاد میوکارد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

downtime: دوره نقاهت ( در پزشکی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chronic obstructive pulmonary disease: بیماری مزمن انسدادی ریه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chronic obstructive pulmonary disease: بیماری مزمن انسدادی ریه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sleep apnea: آپنه خواب، وقفه تنفسی در خواب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

axillary node dissection: جراحی غدد اگزیلاری ( زیربغل )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

endometrial ablation: تخریب اندومتر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tax relief: تسهیل مالیاتی؛ معافیت مالیاتی و بخش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tax relief: تسهیل مالیاتی؛ معافیت مالیاتی و بخش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

department of housing stability: اداره تنظیم مسکن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thru traffic: ترافیک عبوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amid: در خلال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

principal investigator: محقق/پژوهشگر ارشد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

principal investigator: محقق/پژوهشگر ارشد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wet wipe: دستمال مرطوب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wet wipe: دستمال مرطوب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

not applicable: نامرتبط، غیر قابل اطلاق، اطلاق ناپذ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

growth and development: رشد و بالندگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not applicable: معنای �هیچ کدام/هیچ یک از موارد� هم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cardiac rehabilitation: بازتوانی/بازپروری قلبی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

check: رصد ( کردن )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one stop center: مرکز کاریابی ( ایالات متحده )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

minimum wage: کف دستمزد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dislocated worker: کارگر برکنار/بیکار شده ( کارگری که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

domestic partner: هم خانه قانونی ( نوعی از رابطه بینا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

route: [کامپیوتر] مسیریابی، مسیر ( اسم ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jump rope: طناب زنی ( اسم )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tons of: هزاران

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

community of interest: اجتماع منافع، اجتماع هم منفعت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pop up: بازشو ( مثل پنجره بازشو، اعلان بازش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clear: تأیید کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grace time: دوره امهال/استمهال، مهلت پرداخت بده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crash bar: دستگیره اضطراری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flatware: کارد و چنگال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flatware: کارد و چنگال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

top up: شارژ کردن ( اضافه کردن اعتبار برای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

powered by: قدرت گرفته از، تحت پشتیبانی، مجهز ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

most searched: پرجستجوترین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in real time: به صورت آنی/لحظه ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deck: سکو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

top up: افزایش موجودی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bedtime story: داستان قبل خواب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hematologist: متخصص خون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hematologist: متخصص خون

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exercise band: کش ورزشی، کش بدنسازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear: رسا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

push: ارسال کردن ( در حوزه نرم افزار، م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrutiny: تفتیش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

junk: هرز، هرزنامه، ناخواسته ( در مورد پی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

push notification: اعلان لحظه ای، اعلان سریع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

push notification: اعلان لحظه ای، اعلان سریع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

real time: آنی، لحظه ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

redirect: هدایت کردن، تغییر مسیر، تغییر دادن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feature phone: تلفن [همراه] ساده، گوشی ساده ( گوشی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feature phone: تلفن [همراه] ساده، گوشی ساده ( گوشی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in conjunction with: توأم با

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

persistent cookie: کوکی ماندگار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

namely: به طور مشخص، مشخصاً

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consult with: در میان گذاشتن با ( در برخی موقعیت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consult: پرسیدن، در میان گذاشتن با ( در برخی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distracting: مزاحم حواس، پرت کننده حواس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cooperative: حرف گوش کن ( در بافت عامیانه، مثلاً ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

multiplication fact: حاصل ضرب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misconception: کژفهمی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gauge: گِیج ( واحد اندازه گیری قطر سرسوزن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

caching: ذخیره ( سازی ) در حافظه پنهان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tampon: تمپان ( تلفظ دقیق تر، �تمپان� است، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nursing bra: سوتین شیردهی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baby blues: گرفتگی خلق پس از زایمان ( توضیح @آز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spot urine test: آزمایش ادرار صبحگاهی ( نمونه گیری د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bone salt: کانی استخوان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

driven by: being driven by something یعنی چیزی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goodwill: حسن شهرت ( در مورد کسب وکارها )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

except: فقط وقتی نقش حرف ربط ( conjunction ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

median: حایل ( وسط جاده که باندهای رفت و بر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mainstream: فراگیر، تلفیقی [در بافت آموزش و پرو ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at the end of the day: دست آخر

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take your time: از روی حوصله کاری را انجام دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paid account: حساب ( کاربری ) پولی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

color scheme: رنگ بندی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

color scheme: رنگ بندی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embed: جاگذاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social listening: شِنُفت اجتماعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

social listening: شِنُفت اجتماعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

canned response: پاسخ آماده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

metric: سنجه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assets: منابع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

striking: خیره کننده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sneezing fits: حملات عطسه ای

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

washing up liquid: مایع ظرفشویی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

washing up liquid: مایع ظرفشویی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sleep apnoea: وقفه تنفسی در خواب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

obstructive sleep apnoea: وقفه تنفسی انسدادی در خواب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obstructive sleep apnoea: وقفه تنفسی انسدادی در خواب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

excessive daytime tiredness: خستگی مفرط روزانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

recharge: تجدید قوا ( نیرو ) ، خستگی در کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recharge: تجدید قوا ( نیرو ) ، خستگی در کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pocket: بسته ( مثلا بسته سیگار )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

terms and conditions: مفاد و شرایط

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

terms and conditions: مفاد و شرایط

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retro: پسینی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loose stools: مدفوع آبکی/شل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acuity: هوشیاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strictly: با جدیت، مجدانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self administered medication: داروی خودتجویز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extended leave: مرخصی طولانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extended leave: مرخصی طولانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

early recovery: برنامه بهبود زودهنگام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

board and care: آسایشگاه مسکونی ( مراکزی که از سالم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonsensical: بی معنا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nonsensical: بی معنا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

helpline: خط/تلفن/شماره امداد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

helpline: خط/تلفن/شماره امداد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

noncriminal justice: عدالت غیرکیفری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

latent print: اثر انگشت نهفته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pass: بلیط

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

utility bill: قبض خدماتی، قبض خدمات شهری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

utility bill: قبض خدماتی، قبض خدمات شهری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apply: ثبت/ثبت نام کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

medical history: شرح حال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

claims submission: ثبت مطالبات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disaster relief: امداد سوانح/فجایع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disaster relief: امداد سوانح/فجایع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

workers' compensation: بیمه حوادث کاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

workers' compensation: بیمه حوادث کاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

withdrawal management: مدیریت [دوره] ترک [اعتیاد]

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

address: مدیریت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quiz: آزمونک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preconception: پیش از حاملگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exercise stress test: تست ورزشی استرس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exercise nuclear test: تست ورزشی هسته ای

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unionization: تشکیل اتحادیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unionization: تشکیل اتحادیه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

discharge plan: برنامه ترخیص ( بیمار )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hypotonia: کم توانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

response team: تیم/گروه امداد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vice president: معاون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catastrophic: کمرشکن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catastrophic financial assistance: کمک مالی برای هزینه های کمرشکن ( شر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

not applicable: نامربوط، مورد ندارد، بی ارتباط

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

departmental objectives: اهداف تشکیلاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

immediate supervisor: سرپرست/ناظر مستقیم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immediate supervisor: سرپرست/ناظر مستقیم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in a timely manner: در اسرع وقت، به شیوه/طرز زمان - مند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in a timely manner: در اسرع وقت، به شیوه/طرز زمان - مند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bowel prep: آماده سازی روده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brand associations: تداعی/تداعیات برند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

light refreshments: پذیرایی مختصر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

light refreshments: پذیرایی مختصر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ice cream social: جشن بستنی ( همگانی ) نوعی رویداد ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take the matter further: موضوع/مساله/امور را جدی تر/بیشتر پی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take the matter further: موضوع/مساله/امور را جدی تر/بیشتر پی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

registered manager: مدیر منسوب/رسمی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

head of operations: مدیر عملیات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

radiographer: تکنولوژیست رادیولوژی/پرتونگاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mri dye: ماده حاجب ام آر آی ( ماده ای که برا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mri contrast agent: ماده حاجب ام آر آی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parasthesia: پاراستزی، خواب رفتگی، گزگز/مورمور ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parasthesia: پاراستزی، خواب رفتگی، گزگز/مورمور ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hydrocephalus shunt: شانت هیدروسفالی

١ سال پیش

مدال‌های حمید پرهام