دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٩٣٠
رتبه در دیکشنری
٣,٣٧٥
لایک
١٢٥
دیسلایک
١٤٦
جدیدترین پیشنهادها
١ روز پیش
٠
ویرْدَن: مورد بیدارشدن قرار دادن؛ مثلا: * The loud noise woke me up at midnight. صدای بلند من را نصف شب ویرْد. ویرِمْدَن: از خواب بیدار شدن؛ مثلا: * ...
١ روز پیش
٠
ویرْدَن: مورد بیدارشدن قرار دادن؛ مثلا: * فرزندش هر روز صبح زود از خواب بیدارش می کند. 🔮فرزند اَش هر روز صبح زود می ویرَد اَش.
٢ روز پیش
٠
مثل پرتلاشی زنبور؛ مثلا: * My mum has been as busy as a beaver preparing for the birthday party. مادر اَم مهمانی تولد را مثل پرتلاشی زنبور فی تَمْهَد ...
٤ روز پیش
٠
نَفَقْدَن: مورد انفاق قرار دادن؛ مثلا: * 🗝️ مالتان را در راه خدا انفاق کنید. 🔮 مال اِتان را در راه خدا بِنَفَقید.
٤ روز پیش
٠
آمیدَن: مورد آماده شدن برای شرایطی قرار دادن؛ مثلا: * 🗝️ معلمش برای آزمون نهایی آماده اش کرد. 🔮 آموزگار اَش برای آزمون نهایی آمید اَش. فَرِهْدَن: ...
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.