هادی سلیمی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rule governed: قاعده مند، تحت قاعده و قانون

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flashback: بازگشت به گذشته، گذشته نگری، مرور خ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make faces: شکلک در آوردن، دهن کجی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spinning wheel: کنایه از کار بیهوده، کار بدون نتیجه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overprotect: نگهداری افراطی، مراقبت بیش از حد

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the birds and the bees: پرندگان و زنبورها در واقع اصطلاحی ب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wedding ceremony: جشن ازدواج؛ جشن عروسی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pacing: حرکت کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pacing: حرکت کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stereotypically: به طور کلیشه ای در حالت کلی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stereotypically: به طور کلیشه ای در حالت کلی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rebound relationship: رابطه جدید این نوع رابطه زمانی آغاز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catch someone off guard: غافلگیر شدن، جا خوردن، انتظار نداشت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

courtship: ( دوره ) نامزدبازی a period during ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

courtship: ( دوره ) نامزدبازی a period during ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

private: شیوه، سبک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hold the fort: پذیرش مسئولیت به خاطر نبود کسی، مسئ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold the fort: پذیرش مسئولیت به خاطر نبود کسی، مسئ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slip through the cracks: مورد توجه سیستم نبودن، مورد حمایت ق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slip through the cracks: مورد توجه سیستم نبودن، مورد حمایت ق ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spending spree: خرج کردن پول در زمانی کوتاه یه نوع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spending spree: خرج کردن پول در زمانی کوتاه یه نوع ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reel it in: بدتر شدن، از کنترل خارج شدن To get ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reel it in: بدتر شدن، از کنترل خارج شدن To get ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one note: جنبه تأکیدی دارد، سفت و سخت، مؤکدا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what makes tick: با انگیزه کرده کسی یا چیزی برای رفت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why bother: یک نوع نگرش است که چرا به خودم زحمت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

why bother: یک نوع نگرش است که چرا به خودم زحمت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agitated depression: افسردگی آشفته وار ؛ یک اصطلاح پزشکی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agitated depression: افسردگی آشفته وار ؛ یک اصطلاح پزشکی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trump: مغلوب ساختن، پیشی جستن، آدم خوب، نی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trump: مغلوب ساختن، پیشی جستن، آدم خوب، نی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in laws: خانواده همسر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enmeshment: گرفتار، تحول نیافتگی مفهومی است در ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jump right: انجام کاری بدون تاخیر و معطلی و به ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bounce off someone: به معنی نظرخواهی کردن، بازخورد گرفت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apple of eye: دوست داشتنی، عزیز، محبوب، نورچشمی I ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adultlike: بزرگسال گونه، بالغ گونه، شبیه بزرگس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slip through: به دردسر افتادن، مشکل پیدا کردن to ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slip through: به دردسر افتادن، مشکل پیدا کردن to ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

matter of factly: راست و بی پرده، بدون هیجان without ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matter of factly: راست و بی پرده، بدون هیجان without ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

talking back: با گستاخی جواب دادن، عمدتا در مورد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

talking back: با گستاخی جواب دادن، عمدتا در مورد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slow to warm: به معنای خجالت یا ترس و عدم راحتی ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slow to warm: به معنای خجالت یا ترس و عدم راحتی ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

venture forth: پیش رفتن با احتیاط ( مثلا کسی که خج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

counterargument: دلایل مخالفت، نقد، دلیل نقد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

counterargument: دلایل مخالفت، نقد، دلیل نقد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

armchair analysis: تحلیلی یا بازخورد از یک فرد دارای م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

armchair analysis: تحلیلی یا بازخورد از یک فرد دارای م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overidentification: همانندسازی افراطی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sea legs: حفظ تعادل، تلو تلو نخوردن دیدید مثل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sea legs: حفظ تعادل، تلو تلو نخوردن دیدید مثل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swellheaded: خودپسند، مغرور one becomes conceite ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intimidating: معنی کاهش اعتماد به نفس و شهامت هم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self reflection: تأمل در خویشتن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cotherapy: چنددرمانگری، درمانگری چندنفری عموما ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cotherapy: چنددرمانگری، درمانگری چندنفری عموما ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put to rest: آرام کردن، تمام کردن، فرونشاندن ( خ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put to rest: آرام کردن، تمام کردن، فرونشاندن ( خ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paycheck to paycheck: هشتمون گرو نهمونه عدم تمکن مالی، تم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paycheck to paycheck: هشتمون گرو نهمونه عدم تمکن مالی، تم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

position fielding: موقعیت دریافت کننده مثلا توی بازی ی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

detriangulation: خارج شدن، کنار کشیدن فرایندی که شخص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

speak for oneself: بیان نظرات خود، عقاید خود را بگویید ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brag book: آلبوم، آلبومی که فرد می تواند مجموع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parentification: والدگری فرزندان، فرزندان والدگر، فر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lost child: کودک خاموش، گمشده، کودک ساکت کودکان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eyes on the prize: تمرکز داشتن روی هدف، روی موضوع تمرک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eyes on the prize: تمرکز داشتن روی هدف، روی موضوع تمرک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lokahi: لوکاهی کلمه هاوایی به معنای وحدت ، ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parentified child: کودکی که نقش پدر و مادر را ایفا کند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

gaslighting: احمق انگاری این واژه در اصطلاح اشا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flashback: بازگشت به گذشته، گذشته نگری، مرور خ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prime the pump: آماده سازی، رشد دادن چیزی ( خصوصا ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

otherish: خیرخواه، بخشنده، دهنده An otherish ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emovere: ریشه لاتین کلمه هیجان ( emotion ) ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رفتار جامعه یار: رفتار جامعه پسند، رفتار ارتقا دهنده

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

get along with: ارتباط خوب و ملایم داشتن با دیگری، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

get along with: ارتباط خوب و ملایم داشتن با دیگری، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disempower: قدرت زدایی، ناتوانسازی، خلع قدرت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disempower: قدرت زدایی، ناتوانسازی، خلع قدرت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oppositional: نافرمانی، عنادورزی، مخالفت ورزی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oppositional: نافرمانی، عنادورزی، مخالفت ورزی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

over‐controller: کنترل کننده افراطی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aggrandizer: بزرگ ساز

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

st claire: کلر مقدس، حضرت کلر، یک زن قدیس در ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paradoxically: شگفت اینکه، عجیب اینکه، به طرز تناق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

paradoxically: شگفت اینکه، عجیب اینکه، به طرز تناق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self directed: خودجهت یافته، خود هدایت یافته،

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prototypical: معمولی، اصلی، اولیه، نمونه اصلی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prototypical: معمولی، اصلی، اولیه، نمونه اصلی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

window: خلال، فرصت، بازه زمانی، فرصت کاری، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

window: خلال، فرصت، بازه زمانی، فرصت کاری، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rescript: بازآفرینی، بازنویسی، بازنویسی داستا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

baton: عصای رهبری، نشان رهبری، نشان فرماند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baton: عصای رهبری، نشان رهبری، نشان فرماند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wedding ceremony: جشن ازدواج؛ جشن عروسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rewinde: بازگرداندن، از اول شروع کردن، به عق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tree of life: درخت زندگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tree of life: درخت زندگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

puffed up: خودستایی، از خود راضی، مغرور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

puffed up: خودستایی، از خود راضی، مغرور

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

misattribution: اسناد نادرست، اسناد غلط، نسبت دادن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misattribution: اسناد نادرست، اسناد غلط، نسبت دادن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grounded: زمینه، اساس، مبنا، پایه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

business as usual: کسب و کار مرسوم؛ روش معمول؛ روش همی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

business as usual: کسب و کار مرسوم؛ روش معمول؛ روش همی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

individualistic: فردگرایانه، قضاوت فردی، فردمحورانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

individualistic: فردگرایانه، قضاوت فردی، فردمحورانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bounced check: چک برگشتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bounced check: چک برگشتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flesh out: واقعیت بخشیدن، جسم بخشیدن، مفصل تر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flesh out: واقعیت بخشیدن، جسم بخشیدن، مفصل تر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make faces: شکلک در آوردن، دهن کجی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sigh of relief: آسودگی خیال، نفس راحت، آخیش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sigh of relief: آسودگی خیال، نفس راحت، آخیش

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unlovability: دوست داشتنی نبودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unlovability: دوست داشتنی نبودن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hypoactive: فعالیت کم، در مقابل بیش فعال

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hypoactive: فعالیت کم، در مقابل بیش فعال

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

journaling: رویدادنگاری، یادداشت برداری روزانه، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

journaling: رویدادنگاری، یادداشت برداری روزانه، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

well established: مؤثق، معتبر، پایا، چیزی که به خوبی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well established: مؤثق، معتبر، پایا، چیزی که به خوبی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resonate: انس گرفتن، مأنوس شدن، خو گرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

resonate: انس گرفتن، مأنوس شدن، خو گرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

group practice: گروه متخصصان، انجمن کارهای گروهی، گ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

group practice: گروه متخصصان، انجمن کارهای گروهی، گ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monitoring: پایش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

monitoring: پایش

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taken for granted: پذیرش چیزی بدون هرگونه سؤال و جواب، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

taken for granted: پذیرش چیزی بدون هرگونه سؤال و جواب، ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

light touch: انجام چیزی به روشی آسان، انجام عملی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the table: مورد توجه قرار دادن، مطمح نظر قرار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on the table: مورد توجه قرار دادن، مطمح نظر قرار ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the same page: اتفاق نظر، همرأیی، نظر مشابه، عقیده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on the same page: اتفاق نظر، همرأیی، نظر مشابه، عقیده ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more round: کامل تر، شفاف تر، دقیق تر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nuts and bolts: زیر و بم، فوت و فن، جزئیات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

nuts and bolts: زیر و بم، فوت و فن، جزئیات

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self reflective: خودتأملی، تأمل بر خویشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rule governed: قاعده مند، تحت قاعده و قانون

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rule governed: قاعده مند، تحت قاعده و قانون

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wellness: بهزیستی ، عافیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wellness: بهزیستی ، عافیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

constructionist: ساختمندگرایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one up: مافوق، برتر، ارباب، بالا دست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one up: مافوق، برتر، ارباب، بالا دست

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

attunement: حال یافت، فهمیدن دقیق حال و احساس ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attunement: حال یافت، فهمیدن دقیق حال و احساس ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deconstructing: شالوده شکنی، ساختارزدایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deconstructing: شالوده شکنی، ساختارزدایی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic viability: بقای اقتصادی، حیات اقتصادی، رشد اقت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

economic viability: بقای اقتصادی، حیات اقتصادی، رشد اقت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

codependent: هموابستگی ( نوعی رفتار بیمارگونه که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

codependent: هموابستگی ( نوعی رفتار بیمارگونه که ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay at home dad: پدر خانه دار، پدر یا شوهری که کارها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stay at home dad: پدر خانه دار، پدر یا شوهری که کارها ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walking on eggshells: راه رفتن روی پوسته تخم مرغ، کنایه ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

walking on eggshells: راه رفتن روی پوسته تخم مرغ، کنایه ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stars in ones eyes: چشمان پر ذوق، در واقع به روابط عاشق ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ultraindividualism: فردگرایی افراطی، تأکید افراطی بر اص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prosocial: رفتار اجتماعی، اشاره به رفتاری اجتم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

amygdalae avalanche: خیزش آمیگدال

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

neocortex: قشر تازه مخ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neocortex: قشر تازه مخ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provider: تغذیه کننده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

storming off: ترک پرخاشگرانه موقعیت، ترک موقعیت ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thoughtfulness: تفکرمندی، ملاحظه گری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thoughtfulness: تفکرمندی، ملاحظه گری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uncherished: گرامی نداشتن، عزیز نشمردن، دلداری ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unchosen: خواستنی نبودن، مورد پسند نبودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stonewalling: دیوارکشی، دیوارسنگی ( در اصطلاح و د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stonewalling: دیوارکشی، دیوارسنگی ( در اصطلاح و د ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold with: روا دانستن، پسند کردن، تأیید کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hold with: روا دانستن، پسند کردن، تأیید کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outbreath: بیرون دادن نفس، دم براوردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blow out of the water: مغلوب ساختن کسی یا چیزی، نابود کردن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow out of the water: مغلوب ساختن کسی یا چیزی، نابود کردن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand up for myself: دفاع از خود، مبارزه برای خود، حفاظت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stand up for myself: دفاع از خود، مبارزه برای خود، حفاظت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thats the way it is: این واقعیته، همینی که هست، واقعیت ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thats the way it is: این واقعیته، همینی که هست، واقعیت ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unfeminine: مذکر، ویژگی و کیفیات زنانه نداشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

action research: اقدام پژوهی، پژوهش در عمل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non neutral: عدم خنثی بودن، جانبداری، سوگیرانه، ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fight back tears: به جنگ با اشک برخواستن، کنایه از تل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

contextualize: بافت انگاری کردن، زمینه ای ساختن، د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trustworthiness: توانایی اتکا و اعتماد به صداقت و در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trustworthiness: توانایی اتکا و اعتماد به صداقت و در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self focus: تمرکز بر خویشتن، خودمحوری، خودمرکزب ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های هادی سلیمی