علی قناد - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grave: مزار قبر

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

به ارمغان اوردن: به ثمر رساندن یا هدیه آوردن

٧ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

giant: معمولا غول پیکر ولی در برخی موارد م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bamboo: گیاهی از راسته گندم سانان که میتوان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

endangered: حیوانات در معرض انقراض مانند دلفین ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

scared: Frightened Afraid a lot

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایلچی باشی: سفیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مستوفی الممالک: در لغت در واقع وزیر دارایی در عهد ز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایشیک اقاسی: رییس تشریفات و انتظامات

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

معیر الممالک: کسی که وظیفه ریاست نظارت بر عیار سن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ضراب باشی: شخصی که زیر نظر معیر الممالک بر مرا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زرگر باشی: شخصی که وظیفه خرید و فروش جواهرات س ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ملیله دوزی: دوختن رشته ای طلا و نقره روی آستین ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

منشی الممالک: شخصی که در گذشته وظیفه تهیه اسناد و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قورچی باشی: منصبی در عهد زندیه که از نفوذ فراوا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ساکت: خاموشی کلام - بر تضاد سر و صدا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ساکت: خاموشی کلام - بر تضاد سر و صدا

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قاجار: کلمه ای ترکی به معنای کسی که فرار م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قاجار: کلمه ای ترکی به معنای کسی که فرار م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exept: But not به جز

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exept: But not به جز

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ساواک: سازمان اطلاعات و امنیت کشور در عهد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تمساح: جانوری خزنده که به راحتی در آب شنا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تمساح: جانوری خزنده که به راحتی در آب شنا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ائین هخامنشیان: البته هر دینی بوده یکتا پرستی آنان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

روهام: معنای قطره باران هم میدهد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

علی اکبر: علی به معنای بلند مرتبه و اکبر به م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اثار حفظ قران: پاداش آخرت - آرامش روحی - هدایت دنی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شهر باران: رشت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در مدرسه میخوانند: درس

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جوان: برنا - نوجو

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abandons: ترک کردن تمرین که گاه نوعی قهر تلقی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حریص: آزمند سخت خواستار چیزی بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

financed: وزارت دارایی و اداره مالیات

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

financed: وزارت دارایی و اداره مالیات

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قناد: شیرینی فروش. شخصی که شیرینی میفروشد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قناد: شیرینی فروش. شخصی که شیرینی میفروشد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fifa: مخفف federation internationale de f ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fifa: شعار آن برای بازی برای جهان است

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

peel: پوست کندن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

peel: پوست کندن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kindergarten: A class for young children usually ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

castle: قصر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

castle: قصر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bubble: An empty ball of air or gas

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blow: Make or shape something by sending ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

blow: Make or shape something by sending ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شمع: به انگلیسی:candle یک منبع نور که ان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شمع: به انگلیسی:candle یک منبع نور که ان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

give up: Stop trying

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

erase: Remove marks or writing

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوش نهاد: دارای ذات و نیت پاک

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ضعیف النفس: سست اراده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تمثال: صورت یا مجسمه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تمثال: صورت یا مجسمه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سن پترزبورگ: شهری بزرگ و پایتخت سابق روسیه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اودسا: شهری در اوکراین

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agility: در فوتبالدچابکی بازیکن که باسنجش سن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

احتکار: انبار کردن کالا برای فروختن آن در ز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

احتکار: انبار کردن کالا برای فروختن آن در ز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dialogue: مکالمه - مصاحبه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dialogue: مکالمه - مصاحبه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سابقه دار: دارای تجربه و سابقه در انجام کاری

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

knife: چاقو چاقو زدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knife: چاقو چاقو زدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unconscious: بیهوش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unconscious: بیهوش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

desert: بیابان

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slap: سیلی زدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slap: سیلی زدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

journey: سفر - مسافرت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oasis: مرغزار - آبادی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stick: فرو کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drown: غرق کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drown: غرق کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

recover: بهبود یافتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recover: بهبود یافتن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

giveness: گذشت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

giveness: گذشت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

engrave: کنده کاری کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engrave: کنده کاری کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cemetery: آرامگاه قبرستون

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cemetery: آرامگاه قبرستون

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

freshly: تازه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bouquet: دسته گل

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bouquet: دسته گل

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grave: مزار قبر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لایزال: واژه ای عربی به معنای جاویدان

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متعارف: متداول و معمول

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شاخصه: وجه منحصر بفرد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شاخصه: وجه منحصر بفرد

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شو: تظاهر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هنجار: سبک شیوه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هنجار: سبک شیوه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رفراندم: رای گیری و همه پرسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رفراندم: رای گیری و همه پرسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wallow: غوطه خوردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیش قراول: سربازی که پیش از دیگران برای دیده ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سقز: صمغ درخت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ارامیس: آرام جان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ارسام: نامی زیبا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تبار: خانواده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تثبیت شده: به اثبات رسیده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دهشتناک: ترسناک و وحشتناک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دهشتناک: ترسناک و وحشتناک

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شمعدانی: گیاهی با دویست گونه که ریشه آن به آ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بوکشا: حیوانی 4 پا با پشم و شاخ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به ارمغان اوردن: به ثمر رساندن یا هدیه آوردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صیفی کاری: کشت محصولات جالیزی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیلچه: وسیله ای بسیار شبیه بیل که از آن کو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کرت: قطعه زمین زراعت کرده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کرت: قطعه زمین زراعت کرده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صحرا: بیابان

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جوع: گرسنگی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

miss: دلتنگی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

move away: هر گونه نقل مکان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

recess: زنگ تفریح مدرسه ای

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

funny: بامزه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

humorous: آمیخته با شوخی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humorous: آمیخته با شوخی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humorous: شوخی آمیز

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sandbox: A hole or box in the garden with sa ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چنباتمه: یک سبک نشستن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چنباتمه: یک سبک نشستن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نقب زدن: تعبیه راه در زیرزمین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sightseeing: بازدید از مکانهای دیدنی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رف: طاقچه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رف: طاقچه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

handsome: خوشتیپ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hiking: پیاده روی در کوه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lounge: صندلی راحتی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وارث: جانشین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وارث: جانشین

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سندل: نوعی کفش

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قضات: جمع قاضی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قضات: جمع قاضی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

متبلور: تبلوریافته

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متورم: دارای تورم

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فتق: فراخ

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اب سیاه: کوری تدریجی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تدهین: مالیدن روغن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تنقیه: پاک

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cold: سرد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cold: سرد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dull: بیروح

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gone: از دست رفته

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slain: مقتول

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slain: مقتول

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سمفونی: قطعه طولانی موسیقی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سمفونی: قطعه طولانی موسیقی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ضماد: دارو

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حایز: دارا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kit: هر نوع بسته

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باپتیست: فرقه ای در مسیحیت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کلنل: سرهنگ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کلنل: سرهنگ

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مبادی: قوانین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مبادی: قوانین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

برشتوک: خوردنی که با شیر در صبحانه میل می ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

داربست: همان داربند

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گلایل: نوعی گل

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ازالیا: نوعی درختچه سمی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غبغب: گوشت برجسته زیر گلو

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غبغب: گوشت برجسته زیر گلو

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اپیسکوپال: شاخه ای در مسیحیت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تعمید: نوعی غسل

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

التو: صدای بم

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زنبیل: سبد

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مانیکور: لاک زدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نشخوار: نوشیدن و خوردن

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

مدال‌های علی قناد