پیشنهادهای فاطمه محمدی (٩)
نهاد:بخشی ازجمله است . نهادبه دوسته تقسیم می شود. نهاد یافاعل است یامسندالیه. زمانی فاعل است که انجام دهنده کارباشدوزمانی مسندالیه است که صفت وحالتی ...
طُمُوح:بلندنگرستن، به بالا نگرستن. طُمُوحُ السَّیفِ لایخشیٰ الٰهًا ولٰا یَرْجُو القیامةَ والمَعادا. ( کلیله و دمنه )
هرچه ازدشمن داناومخالف داهی تلطفت وتودُّد بیش بیند دربدگمانی وخویشتن نگاه داشتن زیادت کند و دامن ازاو بهتر درچیند. ( کلیله و دمنه )
فادح:پربلا، مصیبت آمیز، منحوس. لهُ عَزَماتٌ لاتُرَدُّ وُجُوهُها/إِذا مَا انْتَحیٰ خَطْبٌ مِن الدَّهْرِ فادِحُ ( کلیله و دمنه )
نَدَبی:قمار. مُلکی بندبی باختن از خرد و حصافت وتجربت وممارست دورباشد. ( کلیله ودمنه )
گرترا درنرد محشر مهْرَه های شبهت است کعبتین مرگ چون مالی کزین در ششدری. ( قوامی رازی )
جای باخلل، موضع خطرناک.
اگر هوشِ توزیر دست من ست به فرمانِ یزدان بیازیم دست هوش ، درمعنای مرگ استفاده شده است.
بپسیچ مر آن معدن بقارا کاین جای فنا را بسی وفانیست